به گزارش خبرنگار مهر، نشست تخصصی «نسل زد بازتعریف تحولات فرهنگی» با موضوع بررسی دگرگونی ارزشها سبک زندگی و زیست فرهنگی در مؤسسه تبیان برگزار شد.
فاطمه کریمی دردشتی، پژوهشگر فرهنگ و رسان، در این نشست با انتقاد از رسمیتیافتن نامگذاریهایی همچون «نسل ایکس، ایگرگ، زد، آلفا و بتا» که بر اساس حروف الفبای انگلیسی و مطالعات جامعهشناسان غربی شکل گرفته است، تصریح کرد: این شیوه نامگذاری مبتنی بر هویت و فرهنگ ایرانی نیست و عملاً نوعی برچسبگذاری تحمیلی را به نسلهای جدید القا میکند.
وی با اشاره به تشکیل نهادهایی نظیر «شورای مشاوران نسل» خاطرنشان کرد: اینگونه اقدامات این پیام را به جوانان منتقل میکند که باید واجد ویژگیهایی باشند که رسانهها برای این نسلها ترسیم کردهاند؛ در حالی که بخشی از این ویژگیها حتی با واقعیت نسلهای امروز همخوانی ندارد و تعمیمی نادرست به شمار میرود.
کریمی دردشتی پیشنهاد کرد پژوهشهایی بومی بر اساس ویژگیهای واقعی نسلهای دهه هشتاد و نود انجام شود تا نامگذاریها و تقسیمبندیها بر اساس فرهنگ و جامعه ایران صورت گیرد. او گفت: میتوان به نسل کنونی عنوان نسل دیجیتال یا نسل کنشگر داد؛ نسلی که در بستر اینترنت و شبکههای اجتماعی پرورش یافته و آگاهی جهانی دارد.
وی اختلافنظرها درباره مرزبندی سنی نسلها را نیز یادآور شد و افزود: برخی تقسیمبندیها از سال ۷۵ شروع میشود که عملاً با ویژگیهای مطرحشده برای نسل جدید مغایرت دارد. به گفته او این اختلافها سبب میشود ویژگیهای اقلیتی کوچک (۱۰ تا ۲۰ درصد) به کل نسل تعمیم یافته و اگر جوانی این ویژگیها را در خود نبیند، دچار احساس طردشدگی شود.
این پژوهشگر رسانه ادامه داد: زمانی که نامگذاریها قرضی باشد، طبیعی است که سبک زندگی و ارزشهای مدنظر جامعه دچار دگرگونی شود. رسانهها اغلب تصویری معکوس از واقعیت ارائه میکنند؛ نسل جدید را بیمسئولیت، عصیانگر و ساختارشکن معرفی میکنند، در حالی که ماهیت این نسل، تربیتیافتگی در عصر رسانه، دسترسی وسیع به اطلاعات و افزایش خودآگاهی فردی و اجتماعی است.
وی یکی از پیامدهای این وضعیت را کاهش اعتماد به نفس نسل جدید دانست و گفت: مقایسه دائمی با جهان بیرون باعث تضعیف مرجعیت سنتی خانواده و مدرسه شده و آسیبهای هویتی را تشدید کرده است.
کریمی دردشتی با اشاره به پژوهشهای انجامشده درباره دختران دهه هشتادی اظهار داشت: در این نسل با بحران هویت، کاهش سلامت روان و افزایش میل به تغییر هویت مواجهیم. نقشهای سنتی زن مسلمان تضعیف شده و تکثر هویتهای جنسی گسترش یافته است.
به گفته او، رشد در شبکههای اجتماعی با سرعتی بالاتر از فرآیند طبیعی فرهنگپذیری رخ داده و همین امر موجب اختلالات هویتی و اجتماعی شده است.
وی از «ابهام در نقشهای خانوادگی و اجتماعی دختران» و «گسست ارتباط والدین و فرزندان» بهعنوان پیامدهای مهم این تحولات یاد کرد.
این پژوهشگر فرهنگ و رسانه افزود: «نسل جدید با محتواهایی مواجه میشود که بر اساس نیاز آنها تولید نشده و نیازسازی کاذب دارد؛ همین موضوع مسیر زندگی برخی از نوجوانان را حتی برخلاف ارزشهای شخصیشان تغییر میدهد.
کریمی دردشتی در پایان تأکید کرد: لازم است با نگاهی متفاوت و واقعبینانه به این دوره نسلی، تبعات آسیبمحور تحمیلشده از سوی فضای مجازی و رسانهها را شناسایی کرده و در جهت راهنمایی و توانمندسازی جوانان اقدام کنیم.
فاطمه کریمی دردشتی با تأکید بر اینکه پیشگیری و طرح بهموقع مسائل هویتی ضروری است، گفت: نباید اجازه دهیم یکباره با پدیدهای روبهرو شویم که سالها پیش نشانههایش آشکار بوده است. به گفته او، تحولات نسلی امروز نتیجه روندی طولانی است که اکنون نمودهای روشنتری پیدا کرده است.
وی افزود: نسل جدید حق دارد خواستههایش را مطرح کند و ما نیز باید برای شنیده شدن این مطالبات، سازوکارهای گفتوگوی بیننسلی را فعال کنیم.
کریمی دردشتی تشکیل شوراهای مشورتی متشکل از جوانان را اقدامی مثبت دانست اما تأکید کرد این کار نباید همراه با برچسبگذاری نسلی باشد؛ چراکه برخی نامگذاریها بر اساس مفاهیم دقیق علمی انجام نمیشود و میتواند به این نسل القا کند که دارای ویژگیهای از پیشتعریفشده و محدودکننده است.
وی هشدار داد: بخش زیادی از ویژگیهایی که در رسانهها به نسل دهه هشتادی یا نسل جدید نسبت داده میشود، صحیح نیست و میتواند احساس تحمیل هویت را در آنها تقویت کند؛ موضوعی که پیامدهای روانی و اجتماعی گستردهای خواهد داشت.
وی افزود: اگر فردی دچار اختلال هویت یا سردرگمی هویتی شود، این مسئله میتواند راه را برای آسیبهای دیگری مثل گرایشهای افراطی یا نگاههای نادرست به مفاهیمی مانند تغییر جنسیت باز کند.
کریمی دردشتی با اشاره به انتشار ناقص و تحریفشده مفاهیمی نظیر هویت جنسیتی و تغییر جنسیت در ایران، گفت: این مفاهیم در غرب سابقه و پیشینه مشخص دارند اما در جامعه ما بدون مطالعه کافی و با تأثیرپذیری از سلبریتیها و چهرههای مشهور رواج یافتهاند.
وی افزود: این الگوها میتوانند بهصورت القایی عمل کنند و حتی در جوانانی که تاکنون چنین تجربهای نداشتهاند، احساس تناقض با جنس زیستی خود را ایجاد یا تشدید کنند.
او با طرح انتقاد از سیاستگذاری فرهنگی در کشور تأکید کرد: تصمیمگیریها نباید بدون دادههای میدانی و بدون حضور نسل هدف انجام شود. گاهی سیاستهایی تدوین میشود که نه برای نسل جدید قابل قبول است و نه برای نسلهای آینده.
این پژوهشگر حوزه فرهنگ و رسانه گفت: نهادهای رسمی باید به جوانان اجازه روایتگری بدهند تا روایت اصیل خود را از تجربه زیستهشان بیان کنند.
وی با اشاره به وجود خطاهای شناختی در فرآیند تصمیمسازی افزود: متأسفانه گاهی بر موضوعاتی تمرکز میشود که اولویت جامعه نیست و همین باعث میشود مسائل اصلی نسل جدید نادیده گرفته شود.» او مهمترین عرصه اصلاح را نظام رسمی آموزشی دانست و توضیح داد: آموزش و پرورش باید تقویت تفکر انتقادی، مهارتمحوری و افزایش حس توانمندی را جایگزین حفظکردن محض کند.
به گفته او، نسل امروز بخش زیادی از مهارتهایش را از فضای مجازی فرا میگیرد؛ بنابراین مدرسه باید بتواند این مهارتها را به نتیجه و خروجی تبدیل کند تا امید و اعتمادبهنفس ازدسترفته احیا شود.
کریمی دردشتی در پایان تأکید کرد مدیریت فرهنگی باید هوشمندانه و با حضور فعال خود نسل جدید صورت گیرد.
وی گفت: تنها در صورتی میتوان به مواجهه مؤثر با چالشهای هویتی این نسل امیدوار بود که سیاستگذاریها بر پایه دادههای واقعی، آسیبشناسی دقیق و مشارکت مستقیم جوانان طراحی شود.