مرز میان پزشکی و روانپزشکی یا تاکید بر تمامیت انسان | ایران مدلبز

مرز میان پزشکی و روانپزشکی یا تاکید بر تمامیت انسان | ایران مدلبز
🔹شعار مجله سلامت و پزشکی ایران مدلبز🔹
⚕️ ایران مدلبز؛ پلی بین دانش پزشکی و زندگی روزمره ⚕️
Saturday, 23 August , 2025
امروز : شنبه, ۱ شهریور , ۱۴۰۴
سرخط اخبار پزشکی و سلامت ایران و جهان »
شناسه خبر : 50474
خانه » سلامت روان تاریخ انتشار : 23 آگوست 2025 - 16:57 | 8 بازدید | ارسال توسط :

مرز میان پزشکی و روانپزشکی یا تاکید بر تمامیت انسان

چشم‌انداز پیش رو نشان می‌دهد که مرزهای پزشکی و روانپزشکی بیش از آنکه خطوطی جداکننده باشند، به پل‌هایی برای ارتباط و هم‌افزایی بدل خواهند شد.

مرز میان پزشکی و روانپزشکی یا تاکید بر تمامیت  انسان
مرز میان پزشکی و روانپزشکی همواره موضوعی پیچیده و چندلایه بوده است، زیرا این دو حوزه نه تنها از نظر علمی بلکه از منظر فرهنگی، فلسفی و اجتماعی نیز به‌طور مستمر در حال تحول‌اند. پزشکی کلاسیک عموماً بر بدن مادی انسان، اندام‌ها، سلول‌ها، بافت‌ها و فرایندهای زیستی تمرکز دارد و تلاش می‌کند بیماری‌ها را با ابزارهایی همچون دارو، جراحی و روش‌های تشخیصی آزمایشگاهی درمان کند. در مقابل، روانپزشکی در ظاهر بر روان، رفتار، هیجان‌ها و فرآیندهای ذهنی انسان متمرکز است و ابزارهای مداخله‌ای آن شامل گفت‌وگو، روان‌درمانی، داروهای روان‌گردان و مداخلات شناختی – رفتاری می‌شود.

با این حال، چنین تفکیکی تنها در سطح نظری روشن است، زیرا در عمل هیچ بیماری‌ای صرفاً «جسمی» یا صرفاً «روانی» نیست. بیماری‌های جسمانی همواره پیامدهایی بر روان دارند، همان‌طور که اختلالات روانی تغییرات فیزیولوژیک و نوروشیمیایی ایجاد می‌کنند.

برای مثال، فرد مبتلا به دیابت علاوه بر چالش‌های متابولیک، ممکن است دچار افسردگی یا اضطراب شود؛ همان‌طور که فردی با افسردگی اساسی می‌تواند اختلالات خواب، مشکلات تغذیه‌ای یا دردهای مزمن جسمانی را تجربه کند. بنابراین، مرزهای پزشکی و روانپزشکی هرگز خطوطی قطعی و ثابت نبوده‌اند، بلکه در طول تاریخ همواره پویا، متغیر و وابسته به سطح دانش، فناوری و نگاه فرهنگی جوامع به بدن و روان بوده‌اند.

به گزارش میگنا تخصصی شدن علوم در دوران مدرن و معاصر سبب شد که پزشکی و روانپزشکی، علی‌رغم پیوند ذاتی‌شان، هر کدام مسیرهای علمی جداگانه‌ای را بپیمایند.
پزشکی با تکیه بر پیشرفت‌های آناتومی، فیزیولوژی و بیوشیمی، شاخه‌های تخصصی بی‌شماری مانند قلب و عروق، غدد درون‌ریز، جراحی اعصاب یا بیماری‌های عفونی ایجاد کرد. روانپزشکی نیز با بهره‌گیری از روانکاوی، روان‌سنجی، علوم اعصاب و روان‌شناسی شناختی، حوزه‌های مختلفی همچون روان‌پزشکی کودک و نوجوان، اعتیاد، سالمندان و روان‌پزشکی قانونی را شکل داد. این تقسیم‌بندی‌ها از یک‌سو مزیت‌های فراوانی داشتند، زیرا امکان تعمیق دانش، توسعه روش‌های درمانی تخصصی و بهبود نتایج بالینی را فراهم می‌کردند.

از سوی دیگر، خطر تکه‌تکه شدن بیمار به اجزای جداگانه را به همراه داشتند؛ گویی «بدن» به پزشک سپرده می‌شد و «روان» به روانپزشک، بی‌آنکه به ارتباط بنیادین میان این دو حوزه توجه کافی شود.
این جدایی مصنوعی می‌تواند به پیامدهایی چون طولانی شدن روند تشخیص، تجویز درمان‌های ناکامل یا نادیده گرفتن زمینه‌های اجتماعی و خانوادگی بیماری بینجامد.
در چنین شرایطی، بیمار نه به‌عنوان یک انسان کل‌نگر، بلکه به‌عنوان مجموعه‌ای از علائم و تشخیص‌های تخصصی دیده می‌شود. این چالش سبب شده است که بسیاری از اندیشمندان حوزه سلامت در قرن اخیر بر ضرورت بازاندیشی در مرزهای پزشکی و روانپزشکی تأکید ورزند.

با ورود فناوری‌های نوین و تحول در علوم اعصاب، روان‌زیست‌شناسی و پزشکی شخصی، اکنون بیش از هر زمان دیگری روشن شده است که تفکیک قطعی میان پزشکی و روانپزشکی نه تنها دشوار بلکه در بسیاری موارد گمراه‌کننده است. کشف نقش انتقال‌دهنده‌های عصبی، ژنتیک رفتاری، تعامل ژن–محیط و تصویربرداری مغزی نشان داده‌اند که بسیاری از اختلالات روانی ریشه‌های بیولوژیک عمیقی دارند.

از سوی دیگر، مطالعات روان‌تنی و پزشکی رفتاری ثابت کرده‌اند که عوامل روانی مانند استرس، تروما و سبک زندگی می‌توانند مستقیماً بر بدن اثر گذاشته و حتی بروز یا شدت بیماری‌های جسمانی را تعیین کنند. این یافته‌ها مرزهای سنتی را بیش‌ازپیش درهم شکسته‌اند و ضرورت همکاری میان پزشکان، روانپزشکان، روان‌شناسان، پرستاران، مددکاران اجتماعی و حتی متخصصان حوزه‌های مرتبط با فناوری سلامت را آشکار کرده‌اند.
آینده پزشکی و روانپزشکی احتمالاً در همگرایی، گفت‌وگوی میان‌رشته‌ای و حرکت به سوی مدل‌های کل‌نگر خواهد بود. در چنین الگویی، بیمار نه صرفاً به‌عنوان موضوعی برای درمان یک اندام یا یک اختلال روانی خاص، بلکه به‌عنوان موجودی چندبعدی در بستر زیستی، روانی و اجتماعی خود دیده می‌شود. بیمارستان‌ها و مراکز درمانی آینده می‌توانند ساختاری تیم‌محور داشته باشند، جایی که متخصصان با رویکردی یکپارچه در کنار هم به تشخیص و درمان بپردازند و هر تصمیم درمانی برآیند تعامل چندین رشته علمی باشد.

چشم‌انداز پیش رو نشان می‌دهد که مرزهای پزشکی و روانپزشکی بیش از آنکه خطوطی جداکننده باشند، به پل‌هایی برای ارتباط و هم‌افزایی بدل خواهند شد. همان‌گونه که در دهه‌های گذشته شاهد تحول از مدل صرفاً زیستی به مدل زیستی–روانی–اجتماعی بوده‌ایم، می‌توان انتظار داشت که آینده مراقبت‌های بهداشتی در جهان بر مبنای همگرایی میان دانش‌های مختلف شکل گیرد.

این همگرایی پاسخی به نیازهای پیچیده بیماران در دنیای معاصر است؛ دنیایی که در آن بیماری‌های مزمن، اختلالات روانی شایع، استرس‌های محیطی و تغییرات سبک زندگی به شکلی بی‌سابقه سلامت انسان را تهدید می‌کنند. در چنین بستری، نه پزشک به تنهایی می‌تواند سلامت جسمانی را تضمین کند و نه روانپزشک به تنهایی قادر به درمان تمام مشکلات روانی خواهد بود.
تنها از رهگذر کار تیمی، تبادل دانش، شکستن مرزهای سنتی و نگاه کل‌نگر است که می‌توان به سلامت پایدار و انسانی نزدیک شد.
خاطره اکبری نویسنده خانه تاب آوری در پایان آورده است بنظر میرسد آینده پزشکی و روانپزشکی در پذیرش این حقیقت نهفته است که انسان موجودی یکپارچه است و هر گونه تقسیم‌بندی صرفاً ابزاری موقت برای سازمان‌دهی دانش و خدمات درمانی محسوب می‌شود.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط روابط عمومی ایران مدلبز منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا و خلاف قوانین جمهوری اسلامی باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.