افزونه جلالی را نصب کنید.
- حق با ایرانخودرو است یا تعزیرات؟
- اعتماد و وفاداری در یک ازدواج موفق
- مسدودسازی ناگهانی «دکتر دکتر»؛ اعتراض انجمن تجارت الکترونیک به محدودیت کسبوکارهای سلامت دیجیتال
- ژلی برای جلوگیری از ریزش مو
- رییس و اعضای «کمیته ملی اخلاق بالینی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» منصوب شدند
- پیام دکتر علی رادفر رئیس دانشگاه علوم پزشکی بم به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس و آغاز سال تحصیلی
- برگزاری نشست ستاد توزیع داروی استان مازندران
- بازدید معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران از دانشکده پزشکی ساری
- فراخوان دهمین جشنواره جایزه ملی ایثار
- بازدید معاون اجرایی رئیس جمهور از روند احداث پروژه بیمارستان کودکان قم
- هشدار درباره بیحسی و درد انگشتان؛ مراقب ضعف عضلات دست باشید
- پیام رییس دانشگاه علوم پزشکی استان مرکزی به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس
- اهدای عضو مرد ۶۱ ساله محلاتی، زندگی دوباره به چند بیمار بخشید
- وسواس در کودکان؛ نگرانی ساده یا زنگ خطر!
- تشنج، علائم، عوامل و راههای پیشگیری/رعایت رژیم غذایی، خواب کافی و کاهش استرس راه پیشگیری و کنترل تشنج
- مراکز تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی قزوین درخشان تر از همیشه در ارزشیابی کشوری
- دانشکده پیراپزشکی علوم پزشکی قزوین میزبان ۸ دانشجوی خارجی جدید شد
- راند مدیریتی ایمنی بیمار در بخشهای نوزادان و NICU مرکز کوثر برگزار شد
مادرکشی وحشتناک برای خوشحال کردن معشوقه
شش ماه قبل مرد جوانی سراسیمه با مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و خبر از قتل هولناک مادر خود در خانه مسکونیاش واقع در شهرستان دماوند داد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از برترینها، شش ماه قبل مرد جوانی سراسیمه با مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و خبر از قتل هولناک مادر خود در خانه مسکونیاش واقع در شهرستان دماوند داد. به این ترتیب تیم جنایی خیلی سریع برای رسیدگی به موضوع در محل وقوع جنایت حاضر شدند و در اولین بررسیها مشاهده کردند که زن ۵۵ ساله به نام فریبا با ضربات متعدد چاقو از پای در آمده و غرق در خون روی زمین افتاده است.
مادرکشی
پسر فریبا به عنوان نخستین کسی که با جسد مادرش مواجه شده بود، هدف تحقیقات جنایی قرار گرفت و به ماموران جنایی گفت: «من مدتی قبل ازدواج کردم و زندگی مستقلی داشتم، اما تقریبا هر روز از مادرم که به همراه برادر مجردم زندگی میکردند خبر و سراغی میگرفتم تا اینکه صبح روز حادثه برادر کوچکترم به نام فرشاد در محل کارم سراغ من آمد. فرشاد به شدت پریشان بود و گریه میکرد.
او میگفت من برای تو برادر خوبی نبودم و برای مادرمان هم فرزند خوبی نبودم. من میدانستم برادرم عصبی و معتاد است، اما گیج شده بودم و نمیدانستم چرا آن حرفها را میزند. هر چقدر به او گفتم مگر چه شده که اینطور حرف میزنی، او جواب درستی نداد و بعد هم رفت. من خیلی نگران شده بودم و با خودم فکر کردم نکند فرشاد مبتلا به افسردگی شده و کاری دست خودش بدهد. از حرفهایش اینطور فهمیده بودم که او قصد خودکشی دارد.»
پسر بزرگ فریبا ادامه داد: «بعد از رفتن فرشاد خیلی سریع با مادرم تماس گرفتم تا موضوع را به او اطلاع دهم. میخواستم بگویم مراقب فرشاد باش! اما مادرم جواب تلفنم را نداد و همین موضوع من را بیشتر نگران کرد. برای همین کار را رها کردم و به خانه مادرم آمدم.
من کلید خانه را داشتم و وقتی در را باز نکرد، خودم وارد خانه شدم و با جسد مادرم که به طرز هولناکی کشته شده بود، مواجه شدم. حالا انگار معنی حرفهای فرشاد را میفهمم! او مادرم را کشته و برای همین عذاب وجدان داشت و سراغ من آمده بود.» با اطلاعاتی که پسر فریبا در اختیار ماموران جنایی قرار داد، برادر او به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب قرار گرفت و سرانجام دستگیر شد.
اولین اعترافات
فرشاد بعد از دستگیری به قتل هولناک خود اعتراف کرد و گفت: «من معتاد به شیشه هستم و بیماری اختلال شخصیت دارم. روز حادثه خمار بودم و حالم دست خودم نبود. از مادرم خواستم به من پول بدهد، اما با او بحثم شد و دیگر نفهمیدم چه کار میکنم.
وقتی مواد کشیدم تازه به خودم آمدم و فهمیدم چه کاری کردهام. برای همین با عذاب وجدان نزد برادرم رفتم.» محاکمه فرشاد در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران آغاز و در دفاع از خود جزئیات حادثه را شرح داد. این در حالی است که برادر او به عنوان تنها ولیدم پرونده تقاضای قصاص متهم را کرده است.
قتل مادر به خاطر معشوقه
فرشاد در دفاع از خود گفت: «وقتی بچه بودم پدرم ما را رها کرده و رفته بود. او اعتیاد داشت و سالها بعد من هم اسیر اعتیاد شدم. تا اینکه با دختری دوست شدم که انگار قبل از آشنایی او با او هیچ عشقی را تجربه نکرده بودم. بعد از مدتی فهمیدم آن دختر با افراد دیگری هم ارتباط دارد و دختر خوبی نیست، اما به حدی عاشقش بودم که نمیتوانستم از او دل بکنم. برای همین هر خواستهای داشت انجام میدادم تا ترکم نکند.
در نهایت پولم تمام شد و دیگر پولی نداشتم تا هدایای مورد نظر آن دختر را تامین کنم. از طرفی خودم هم درگیر مصرف مواد بودم و برای همین روز حادثه به سرم زد مادرم را بکشم و طلاهایش را سرقت کنم.» متهم ادامه داد: «آن روز ناغافل به مادرم حمله کردم و بالش را روی سرش گذاشتم تا صدایش درنیاید بعد با چاقو به او چند ضربه زدم و طلاهایش را دزدیدم که کل آن ۳۰ میلیون تومان بیشتر ارزش نداشت.» قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم برای صدور رای وارد شور شدند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط روابط عمومی ایران مدلبز منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا و خلاف قوانین جمهوری اسلامی باشد منتشر نخواهد شد.
- لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.