نقش آموزش و تربیت نیروی انسانی کارآزموده در حوزه علوم پزشکی بسیار حیاتی است | ایران مدلبز

نقش آموزش و تربیت نیروی انسانی کارآزموده در حوزه علوم پزشکی بسیار حیاتی است | ایران مدلبز
🔹شعار مجله سلامت و پزشکی ایران مدلبز🔹
⚕️ ایران مدلبز؛ پلی بین دانش پزشکی و زندگی روزمره ⚕️
Tuesday, 23 September , 2025
افزونه جلالی را نصب کنید.
سرخط اخبار پزشکی و سلامت ایران و جهان »
شناسه خبر : 55988
خانه » اخبار نظام سلامت تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۳ | 4 بازدید | ارسال توسط :

نقش آموزش و تربیت نیروی انسانی کارآزموده در حوزه علوم پزشکی بسیار حیاتی است

دکتر مسعود حسینی، متولد ۱۳۴۵، عضو هیأت علمی گروه آموزش پزشکی دانشکده پزشکی مشهد، از جمله اساتید باسابقه و متعهد دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که طی قریب به ۲۱ سال فعالیت در این مجموعه، خدمات ارزنده‌ای را در حوزه‌های مختلف دانشگاه و به‌ویژه آموزش و تربیت نیروی انسانی ارائه نموده و هم‌اکنون نیز در […]

نقش آموزش و تربیت نیروی انسانی کارآزموده در حوزه علوم پزشکی بسیار حیاتی است

دکتر مسعود حسینی، متولد ۱۳۴۵، عضو هیأت علمی گروه آموزش پزشکی دانشکده پزشکی مشهد، از جمله اساتید باسابقه و متعهد دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که طی قریب به ۲۱ سال فعالیت در این مجموعه، خدمات ارزنده‌ای را در حوزه‌های مختلف دانشگاه و به‌ویژه آموزش و تربیت نیروی انسانی ارائه نموده و هم‌اکنون نیز در کسوت رفیع استادی به امر تعلیم و آماده‌سازی دانشجویان برای ورود به عرصه‌های گوناگون علوم پزشکی در آینده‌ای نزدیک مشغول است. پایگاه خبری وب‌دا، در گفتگو با این استاد باسابقه، جزئیات بیشتری از سال‌های فعالیت ایشان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد را در قاب رسانه منعکس ساخته که در ادامه می‌خوانید:

وب‌دا: با تشکر از شما استاد گرامی جهت فرصتی که به این مصاحبه اختصاص دادید، بفرمایید تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان را در کجا گذراندید و چه سالی وارد دانشگاه شدید؟

بنده دوره‌های تحصیلی قبل از دبیرستان را به‌واسطه شغل پدرم که نظامی بودند در شهر دیگری گذراندم، اما دوران دبیرستان را در مشهد بودم و سال ۱۳۶۳ در دانشگاه علوم پزشکی مشهد پذیرش شدم؛ البته ابتدا در دوره کاردانی و در ادامه دوره کارشناسی. پس از تحصیل به خدمت سربازی رفتم که در آنجا هم به‌عنوان مربی فعالیت می‌کردم و در ادامه دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاه تربیت مدرس مشغول تحصیل شدم و با اتمام این مقطع به‌عنوان عضو هیأت علمی در دانشگاه علوم پزشکی قزوین شروع به کار کردم.

در طی دورانی که در دانشگاه قزوین بودم در رشته آموزش پزشکی پذیرفته شدم و ادامه تحصیل دادم. سال ۱۳۸۳ به دانشگاه علوم پزشکی مشهد منتقل شدم و در حال حاضر قریب به ۲۱ سال است که در عرصه‌های مختلف دانشگاه علوم پزشکی مشهد از جمله مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی و همین‌طور با تشکیل گروه آموزش پزشکی در دانشکده پزشکی مشهد به‌عنوان عضو هیأت علمی در دانشکده در خدمت دانشجویان محترم و همین‌طور همکاران و اساتید ارجمند دانشگاه هستم.

وب‌دا: از تجربه خود در دوران فعالیت در فضای دانشگاه علوم پزشکی مشهد بفرمایید؟

من در طول این دو سه دهه که در دانشگاه خدمت کرده‌ام این نگاه را دارم که در مسیری که معمولاً انسان در پیش می‌گیرد، اگر بتواند در کارش یک تداوم و مداومت داشته باشد، شاید در هر عرصه‌ای بهتر ظاهر شود. البته ممکن است برخی بنا به شرایط و ویژگی‌های فردی‌شان عرصه‌های مختلفی را آزمون کنند، اما من شخصاً یک سیر مداوم را در طول این دوران حرفه‌ای طی کردم و در این مسیر سعی کردم که خودم را هم از جهت فردی و هم از بعد حرفه‌ای تا حد امکان ارتقا دهم تا بتوانم نقشی را که باید در جامعه ایفا کنم و از اندوخته‌های علمی‌ام بهره‌گیری نمایم.

وب‌دا: آیا در دوران تحصیل و اشتغال با چالش‌هایی مواجه بودید و در صورت مثبت بودن پاسخ، چه راهکارهایی برای آن انتخاب کردید؟

بله، این مسیری که من به‌صورت خلاصه در چند دقیقه عرض کردم، برمی‌گردد به چند دهه فعالیت… در دوران فراغت از تحصیل، هر کسی دوست دارد در مراکز دارای امکانات و شهرهای بزرگ شاغل بشود ولی بیشتر وقت‌ها چنین چیزی به‌راحتی میسر نیست. البته فکر می‌کنم سیاست درستی هم بود در آن زمان که افراد برای ورود به دانشگاه‌های مطرح کشور باید یک‌سری تجربیات را به‌صورت حداقلی کسب می‌کردند و شاید مهم‌ترین چالش ما هم همین بود.

تحصیل در محلی غیر از سکونت اصلی و بعد هم خدمت کردن، انسان را به چالش می‌کشید. به خاطر دارم که صبح‌ها ساعت چهار صبح بیدار می‌شدم و می‌رفتم به ترمینال برای اینکه خود را به دانشکده برسانم چون باید تعهداتم را در آنجا می‌گذراندم. آن زمان در خراسان شمالی، شهر بجنورد بودم و این مسیر را ابتدای هفته می‌رفتم و انتهای هفته برمی‌گشتم، در حالی که متأهل بودم و قاعدتاً سختی‌های خاص خود را داشت. لذا اینکه اکنون اینجا خدمت شما نشستم، قاعدتاً به‌راحتی نبوده و این نکته را به اساتید و همکارانی که جدیداً دانش‌آموخته می‌شوند عرض می‌کنم که اگر احیاناً موقعیتی برای ایشان فراهم می‌شود در شهر دیگری غیر از شهر محل سکونت، این را به‌عنوان یک فرصت در نظر بگیرند؛ چون هم فرصتی برای تجربه‌اندوزی است و هم می‌تواند محلی برای تعاملات بیشتر با همکاران و در حقیقت فرهنگ‌های متفاوت باشد.

در دوران تحصیلم در دانشگاه تربیت مدرس، متوجه شدم که این دانشگاه توجه ویژه‌ای به بهبود کیفیت آموزش دارد و برای تسهیل یادگیری دانشجویان، اصول و مبانی خاصی را در کورس‌ها و واحدهای درسی ارائه می‌کرد. این تجربه بسیار ارزشمند بود. بعدها، زمانی که در دانشگاه علوم پزشکی قزوین به‌عنوان عضو هیأت علمی فعالیت رسمی داشتم، متوجه شدم که دوره‌های کارشناسی ارشد هم می‌توانند نقش مهمی در بهبود مهارت‌های مرتبط با تدریس، تعامل با دانشجو و توسعه توانمندی‌های آموزشی داشته باشند. به همین خاطر تصمیم گرفتم در آزمون کارشناسی ارشد آموزش پزشکی شرکت کنم. خوشبختانه پذیرفته شدم و بسیار خوشحالم که توانستم به برخی از اصول علمی آموزش دست پیدا کنم که قطعاً برای فعالیت‌های دانشگاهی‌ام ضروری بودند.

البته این مسیر بدون چالش نبود و وقتی تصمیم گرفتم در این دوره شرکت کنم، در قزوین زندگی و کار می‌کردم، اما محل برگزاری دوره کارشناسی ارشد در دانشگاه شهید بهشتی تهران بود. این‌طور شد که مجبور بودم علاوه بر فعالیت شغلی‌ام، تحصیلاتم را هم ادامه داده و در کنار آن، مشکلات شخصی و خانوادگی را مدیریت کنم. با این حال، خوشحالم که به دنبال ارتقای خودم رفتم و امروز هم از تصمیمم رضایت دارم. همچنین معتقدم هر کسی وارد یک حوزه حرفه‌ای می‌شود بهتر است تلاش کند تا هرچیزی که ممکن است در آینده شغلی یا حرفه‌ای او تأثیرگذار باشد، بیاموزد؛ حتی اگر نکته‌ای جزئی باشد، در نهایت این دانش کمک فراوانی خواهد کرد.

وب‌دا: از نگاه شما آیا می‌توان سه حوزه آموزش، پژوهش و درمان را در دانشگاه اولویت‌بندی کرد؟

اگر بخواهم درباره اولویت‌بندی بین سه حوزه آموزش، پژوهش و درمان صحبت کنم، باید بگویم که رشته تحصیلی اصلی من آموزش پرستاری بود و در دانشگاه قبلی‌ام به‌عنوان مربی بالینی و مدرس مشغول تدریس دروس مرتبط با فوریت‌های پزشکی به دانشجویان بودم. بنابراین، تلاشم همیشه بر این بوده که به ماهیت کار آموزشی مرتبط با این رشته توجه ویژه داشته باشم.

من دو مدرک کارشناسی ارشد و یک مدرک دکترا دارم و کار خودم را ابتدا در قالب طرح نیروی انسانی در استان خراسان شمالی آغاز کردم. اما فعالیت رسمی‌ام به‌عنوان عضو هیأت علمی رشته پرستاری از دانشگاه علوم پزشکی قزوین شروع شد. حدود هفت تا هشت سال وظیفه اصلی من آموزش بالینی بود و این تجربه باعث شد شناخت کاملی نسبت به ماهیت آموزش بالینی و کار بالینی پیدا کنم.

ماهیت آموزش بالینی، رشته‌های علوم پزشکی را از سایر رشته‌های آکادمیک مثل مهندسی یا علوم پایه متمایز می‌کند. این تمایز به حضور عنصری به نام بیمار مربوط می‌شود که تأثیر آن در محیط‌های آموزشی غیرقابل انکار است. دانشجویانی که وارد عرصه بالینی می‌شوند، علاوه بر ارتباط با استاد و محیط آموزشی، باید رفتار و منش حرفه‌ای مناسبی در تعامل با بیمار داشته باشند. این رفتار حرفه‌ای نیازمند آموزش دقیق و مواجهه با الگوهای صحیح است که از طریق اساتید منتقل می‌شود.

خود من نیز چنین تجربه‌ای داشتم. رفتار و منش بسیاری از اساتید نه‌تنها بر یادگیری ما تأثیر داشت بلکه الگویی برای تعاملات حرفه‌ای‌مان شد. در سیستم آموزش علوم پزشکی مفهومی داریم به نام «برنامه درسی پنهان» یا Hidden Curriculum این مفهوم اشاره دارد به جنبه‌هایی از یادگیری که خارج از چارچوب‌های رسمی آموزشی اتفاق می‌افتند؛ رفتارهای اساتید، برخوردهای حرفه‌ای و نحوه تعامل با بیمار نمونه‌هایی از این برنامه پنهان هستند که برای دانشجویان پیامدهای عمیقی دارند.

ما حتی تحقیقی هم با همکاران گروه پزشکی اجتماعی درباره همین بحث بیمارمحوری در برنامه درسی پنهان انجام دادیم. فهمیدیم که برخورد اولیه دانشجوها با اساتید علوم پایه، از همان بدو ورود به دانشگاه، تأثیر زیادی در نهادینه شدن رفتار حرفه‌ای دارد. نوع لباس، لحن صحبت، احترام به همکاران و حتی کارکنان خدماتی محیط درمانی، همه این‌ها برای دانشجو نقش الگو دارد. به همین دلیل نقش استادها خیلی حساس است.

وب‌دا: در مورد اولویت‌بندی حوزه‌های پژوهش و آموزش، چه نظری دارید؟

در مورد اولویت‌بندی پژوهش و آموزش، به نظر من مشکل اصلی علوم پزشکی کشور این است که جامعه بیشتر انتظارش از ما در بخش درمان است، در حالی که نقش آموزش و تربیت نیروی انسانی کارآزموده هم حیاتی است. بعضی وقت‌ها پژوهش فدای آموزش می‌شود و برعکس. به نظر می‌رسد سیاست‌گذاری‌ها باید طوری باشد که علاقه‌مندان پژوهش در این مسیر هدایت شوند و لزوماً همه اساتید مجبور نباشند هر دو کار را به یک اندازه انجام دهند؛ چون آموزش‌دهنده خوب شدن نیازمند سال‌ها تمرین و دانستن اصول آموزش است.

گاهی در مجامع آکادمیک و علمی این ایده مطرح می‌شود که برخی اساتید بر اساس علاقه و توانمندی به‌طور اختصاصی در حوزه پژوهش فعالیت کنند، هرچند الزاما آموزش‌دهندگان خوبی نباشند. چون آموزش‌دهنده خوب نیازمند آموختن اصول آموزش و تمرین مستمر است. بنابراین صرف داشتن یک پژوهشگر موفق، به معنای داشتن یک استاد موفق در آموزش نیست و بالعکس.

راهکار می‌تواند این باشد که اساتید با تجربه بالینی بالا را با اساتید جوان‌تر و پژوهشگر پیوند دهیم تا هم آموزش بالینی به بهترین شکل انجام شود و هم از منظر ارتقای دانشگاهی به اساتید بالینی اجحاف نشود. علاوه بر این، شرکت اساتید تازه‌وارد یا حتی هم‌نسلان ما در دوره‌های رسمی آموزش مانند کارشناسی ارشد آموزش پزشکی، که اکنون در بسیاری از دانشگاه‌ها برگزار می‌شود، می‌تواند در ارتقای آموزش بسیار مؤثر باشد.

وب‌دا: در مسیر موفقیت‌ها نقش خانواده را چگونه می‌بینید؟

موفقیت قابل ذکر من این است که یک بار به‌عنوان استاد برگزیده آموزشی و یک بار به‌عنوان استاد برگزیده در حوزه پژوهش انتخاب شدم. خانواده کوچک ما، من، همسرم و یک فرزند که در رشته دامپزشکی تحصیل می‌کند، همیشه همراه و پشتیبان بودند. در محیط خانه، درک کردند که کار من با ساعات اداری معمول متفاوت است و گاهی نیاز بود در منزل هم به کار ادامه دهم. این همراهی بسیار مهم بوده است.

من به‌شدت معتقدم هیچ‌کدام از جنبه‌های زندگی شغلی، خانوادگی یا اجتماعی نباید فدای دیگری شود. هماهنگی بین این حوزه‌ها برای سلامت روان و آرامش شخصیت ضروری است. حتی ارتباطات دوستانه خارج از محیط کار نیز باید حفظ گردد.

وب‌دا: پیام شما به‌عنوان یک استاد به دانشجویان چیست؟

دانشجوها هر کدام شخصیت و سبک یادگیری خاص خود را دارند. استاد باید انعطاف داشته باشد، به‌ویژه در تعامل با دانشجویان تحصیلات تکمیلی که ارتباط نزدیک‌تری دارند. باید خودمان را جای آن‌ها بگذاریم و دغدغه‌های نسل جدید را بشناسیم.

به دانشجویان توصیه می‌کنم مسیر خود را از همین امروز مشخص کنند؛ چه بخواهند وارد بازار کار شوند، چه ادامه تحصیل دهند. باید مهارت‌های لازم را بیاموزند و احترام به پیشکسوتان را فراموش نکنند. من همواره تلاش کرده‌ام یاد و خاطره اساتید شاخص دوران تحصیلم همچون مرحوم دکتر برادران (میکروب‌شناسی) و دکتر شالچی (آناتومی) را زنده نگه دارم. آن‌ها با امکانات محدود، نهایت تلاش خود را برای انتقال علم به دانشجویان به کار می‌بردند. امروز دسترسی به منابع آسان‌تر است، اما احترام به معلم و روحیه نقدپذیری باید همواره باقی بماند. همچنین اساتید و همکاران دانشگاهی باید در حوزه‌های مختلف فردی و حرفه‌ای خود را ارتقا دهند و تک‌بعدی نباشند.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط روابط عمومی ایران مدلبز منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا و خلاف قوانین جمهوری اسلامی باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.