روایت همدلی در بحران؛ وقتی رئیس بیمارستان با آمبولانس به محل مورد حمله می‌رود | ایران مدلبز

روایت همدلی در بحران؛ وقتی رئیس بیمارستان با آمبولانس به محل مورد حمله می‌رود | ایران مدلبز
🔹شعار مجله سلامت و پزشکی ایران مدلبز🔹
⚕️ ایران مدلبز؛ پلی بین دانش پزشکی و زندگی روزمره ⚕️
Tuesday, 29 July , 2025
امروز : سه شنبه, ۷ مرداد , ۱۴۰۴
سرخط اخبار پزشکی و سلامت ایران و جهان »
شناسه خبر : 44997
خانه » اخبار نظام سلامت تاریخ انتشار : 29 جولای 2025 - 15:32 | 6 بازدید | ارسال توسط :

روایت همدلی در بحران؛ وقتی رئیس بیمارستان با آمبولانس به محل مورد حمله می‌رود

لطفاً خودتان را معرفی کنید:دکتر حسین بدخشان هستم، مدیر بیمارستان آیت‌الله طالقانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی. مستقیم برویم سراغ شروع حملات رژیم صهیونیستی و جنگ ۱۲ روزه؛ لطفاً شرایط را کامل توضیح دهید.در درجه اول، جا دارد از همه عوامل بهداشت و درمان دانشگاه و وزارت بهداشت، بالاخص بیمارستان خودمان که در نزدیکی دانشگاه […]

روایت همدلی در بحران؛ وقتی رئیس بیمارستان با آمبولانس به محل مورد حمله می‌رود

لطفاً خودتان را معرفی کنید:دکتر حسین بدخشان هستم، مدیر بیمارستان آیت‌الله طالقانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی.

مستقیم برویم سراغ شروع حملات رژیم صهیونیستی و جنگ ۱۲ روزه؛ لطفاً شرایط را کامل توضیح دهید.در درجه اول، جا دارد از همه عوامل بهداشت و درمان دانشگاه و وزارت بهداشت، بالاخص بیمارستان خودمان که در نزدیکی دانشگاه شهید بهشتی قرار دارد، تشکر کنم. ما در چهار مرحله، پذیرش مجروحان و مصدومان را داشتیم:

۱. وقتی که سازمان صداوسیما که کاملاً هدفی غیرنظامی است، مورد حمله قرار گرفت و مصدومان آن‌جا را پیش ما آوردند.۲. قبل از آن، صبح جمعه، مصدومان خانه‌های مسکونی در شمال شهر را آوردند.۳. یک مرحله هم مجروحان فراجا را آوردند.۴. اما اصلی‌ترین حادثه، حمله به زندان اوین بود که حجم آن بسیار بالا بود.

در این چهار مرحله، مصدومان زیادی به بیمارستان آورده شدند و در بخش‌های اورژانس، اتاق عمل، ICU و بستری، تحت درمان قرار گرفتند. متأسفانه چند نفر شهید شدند، اما خوشبختانه باقی مداوا شده و ترخیص شدند.

نکته قابل‌توجه، فضای بسیار همدلانه‌ای بود که ایجاد شد. همه گروه‌های مختلف، اعم از پزشکان، متخصصان، پرستاران، کادر درمان، گروه پشتیبانی و ستاد، نقش خود را به‌خوبی ایفا کردند. به‌ویژه در حادثه اوین که حدود ساعت ۱۰-۱۱ صبح اتفاق افتاد، صدای انفجارها بسیار نزدیک بود و ابتدا هراس زیادی ایجاد شد. در همان دقایق اول، پرسنل بیماران را آرام کردند، آن‌ها را از پنجره‌ها دور کردند و شرایط به‌سرعت کنترل شد.

در آن روز، آقای دکتر قیداری چندین ساعت در بیمارستان بودند، بسیار کمک کردند و حضورشان دلگرم‌کننده بود. پزشکان و کادر مختلف، حتی آن‌هایی که در پاراکلینیک‌ها بودند، مشارکت داشتند. برخی از پزشکان حتی برانکارد جابه‌جا می‌کردند و به مصدومان آب می‌دادند.

به‌دلیل تجربه چند حادثه قبلی، اورژانس آمادگی داشت. ابتدا شایعه شده بود که دانشگاه شهید بهشتی مورد حمله قرار گرفته است. آمبولانس‌های ۱۱۵ منتظر دستور بودند. بنده بدون اینکه منتظر بمانم، با هماهنگی آقای عباسی، وسایل بانداژ و آتل را در آمبولانس بیمارستان خودمان گذاشتم و حرکت کردیم.

ابتدا به دانشگاه شهید بهشتی رفتیم؛ خوشبختانه خبری نبود. ما که ضلع شرقی زندان اوین هستیم، از کوچه‌پس‌کوچه‌ها عبور کردیم. مردم همکاری زیادی کردند و مسیر را باز کردند. نزدیک محل حادثه، با خانواده‌ای مواجه شدیم که خانمی با جراحت کوچک جلوی آمبولانس را گرفتند؛ با آرامش، ایشان را باندپیچی کردم و ادامه مسیر دادیم.

حدود ۲۰۰-۳۰۰ متر جلوتر، صحنه‌ای دیدیم که واقعاً جنگی بود. شیشه‌ها، دیوارها ریخته بود و آمبولانس نمی‌توانست جلوتر برود. مصدومان و شهدا روی زمین بودند. چند خودرو شعله‌ور شده بود و انفجار باک‌ها باعث پرتاب شیشه می‌شد.

حدود ۲۵ تا ۳۰ مصدوم در محل حضور داشتند و تنها یک آمبولانس بود. شروع به کمک کردم. جوانی حدود ۲۲ ساله را دیدم که نبض نداشت. شروع به CPR کردم، اما متوجه شدم جمجمه‌اش آسیب‌دیده و شهید شده است. چند شهید دیگر هم آن‌جا بودند. مصدومان را باندپیچی کردم. از میان آن‌ها، خانمی که حالش بدتر بود را روی برانکارد گذاشتیم و بقیه (۷ نفر) را در فضای خالی آمبولانس نشاندم. این گروه جزو اولین مصدومانی بودند که به بیمارستان آیت‌الله طالقانی رسیدند.

لباس‌های ما کاملاً خونی شده بود. خوشبختانه همه آن‌ها تریاژ شدند. به‌مرور، آمبولانس‌های دیگر رسیدند. حدود ۸۰ مجروح بدحال داشتیم که اگر اشتباه نکنم، ۴ نفر از آن‌ها شهید شدند. با وجود تعداد بالای مجروحان، همکاران اورژانس عالی عمل کردند.

ما ۲۳ تخت در اورژانس داشتیم و ۲۰ تخت دیگر هم آماده کرده بودیم. اتاق بحران وسایل را آورد و در عرض ۴ ساعت شرایط پایدار شد. اتاق‌های عمل هم فعال شدند.
صحنه‌های زیبایی از همکاری دیده می‌شد. وانتی وسایل سرم آورد. بوفه بیمارستان آب و آبمیوه را رایگان پخش می‌کرد. واقعاً فضای همدلی بود.

خدا قوت، نکته دیگری نیست که بخواهید درباره آن ۱۲ روز بیان کنید؟در حوزه بهداشت و درمان، واقعاً همه پای کار بودند. فقط درصد کمی از پرسنل که منازل‌شان آسیب دیده یا در منطقه تخلیه شده بودند، غیبت داشتند. مابقی با تمام توان کمک کردند. کسانی که وظیفه‌شان نبود، هم آمدند. مثلاً یک فوق تخصص غیرجراحی یا رئیس دانشگاه هم آمده بودند. این صحنه‌ها به بقیه انرژی می‌داد. مدیران و معاونان هم حضور داشتند.

مصدومانی که آورده شدند، ترکیبی از مردم محلی، کادر سرباز و پرسنل زندان، وکلا و خانواده زندانیان بودند. در همان مسیر، با بیمارستان‌های اطراف از جمله مدرس و شهدای تجریش تماس گرفتم و اطلاع دادم تا آن‌ها هم آماده شوند. آن‌ها از خیابان‌های دیگر آمدند و بخشی از مصدومان را منتقل کردند.

صحنه بسیار عجیبی بود. مردم نگران بودند، اما تا عصر شرایط پایدار شد. آمبولانس ما دوباره چند مصدوم دیگر آورد. آمبولانس‌های ۱۱۵ نیز بقیه را منتقل کردند. تیم حراست و بسیج نیز برای مسائل امنیتی مستقر شدند و ماجرا جمع شد.
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط روابط عمومی ایران مدلبز منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا و خلاف قوانین جمهوری اسلامی باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.