امروز : پنج شنبه, ۱۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴
هر وقت شکست خوردید این گونه انگیزه تان را برگردانید
شکست، واژهای است که بسیاری از ما با آن آشنا هستیم. اما آیا تا به حال به این فکر کردهاید که شکست میتواند در واقع نقطهی عطفی برای شروعی دوباره باشد؟ وقتی در مسیر زندگی با موانع و چالشها روبرو میشویم، ممکن است انگیزهمان را از دست بدهیم و احساس کنیم که دیگر نمیتوانیم به جلو برویم.
به گزارش بهداشت نیوز، شکست، همچون طوفانی ناگهانی زندگی مان را در می نوردد؛ لحظهای که احساس میکنیم زمین زیر پایمان می لرزد و همه چیز در هم میشکند. اما آیا تا به حال فکر کردهاید که این طوفان میتواند به باروری یک باغ جدید منجر شود؟
هر شکست، داستانی نهفته دارد که میتواند ما را به عمق وجود خودمان نزدیکتر کند و انگیزهای تازه در دلمان ایجاد کند. در این سفر، ما به کاوش در دل این داستانها خواهیم پرداخت و راهکارهایی را بررسی خواهیم کرد که به ما کمک میکند تا دوباره شعلهی اشتیاق و انگیزهمان را روشن نگه داریم.
بیایید با هم یاد بگیریم چگونه میتوانیم از دل تاریکیها، نوری تازه بسازیم و با قدرتی مضاعف به سوی آینده حرکت کنیم.
حفظ انگیزه بعد از شکست
چگونه پس از شکست دوباره به زندگی عادی برگردیم؟
وقتی شکست می خوریم، عمدتاً سرخورده می شویم. انگیزه های مان رنگ می بازند و احساس ناامیدی می کنیم. اینکه بعد از شکست دوباره برخیزیم، به حق که کار خیلی ساده ای نیست. شما در این مورد با ما موافقید؟
بسیار خوب! با همه این اوصاف هر روز با شهادت افراد مشهور و موفق جهان مواجه میشویم که اغلب شکست خوردهاند.افرادی که اکنون در اوج هستند. اما اذعان کرده اند که بارها و بارها شکست خورده اند.
به نظر شما چه چیز باعث شد، بعد از آن همه شکست، دوباره انگیزه ادامه دادن و مبارزه کردن داشته باشند؟
بله! دقیقاً این شکستهای شان بود که برای شان موفقیت به ارمغان آورد!
اما چگونه؟ پاسخ تعیین کننده این است که آنان در ناامیدی یا شرم خود پنهان نشدند، آنان با جسارت فهمیدند که چگونه دوباره به حالت عادی برگردند.
مطمئن باشید که این پاسخ، برای شما هم جواب میدهد: مهم نیست چند بار ببازید. مهم نیست این شکستها چقدر دردناک باشند؛مهم این است که بعد از شکست چه میکنید: اینکه تصمیم میگیرید آن شکست را چگونه ببینید، و بعد از آن چه نگرشی اتخاذ میکنید.
نگذاریم شکست ها ناامیدمان کنند
میانه روی و اعتدال
اعتدال و احتیاط در زندگی بسیار مهم اند. می توان محتاط بود و اصلاً طرفِ ریسک کردن نرفت، می توان هم خطر کرد و دل به دریا زد.
آگاهی و خرد در اینجا تعیین کننده راهی است که انتخاب می کنیم.اما بر کسی پوشیده نیست که زندگی بدون خطر کردن، معنای کمی در خود دارد. اجتناب از خطر ، اغلب به معنای از دست دادن زندگی است.
جی. کی. رولینگ ، همان رمان نویس فوق العاده بریتانیایی که از هیچ شروع کرد، و تونست بعد از تجربه چند شکست داستان های جادویی شعبده باز کوچولوی عینک گرد رو بنویسد در جایی می گوید:
«زندگی بدون اینکه از چیزی کم داشته باشید، غیرممکن است، مگر اینکه آنقدر محتاط زندگی کنید که به نوعی انگار اصلاً زندگی نکردهاید – در این صورت، شما به طور پیشفرض شکست خوردهاید.»
بیایید کمی این جمله به نظر شاید پیچیده را باز کنیم:
زندگی و کمبود: انسانها در زندگی خود به طور طبیعی با کمبودهایی مواجه میشوند؛ خواه این کمبودها عاطفی، مالی یا اجتماعی باشند. این کمبودها بخشی از تجربه انسانی هستند و معمولاً به ما کمک میکنند تا رشد کنیم و یاد بگیریم.
محتاط بودن: اگر کسی تصمیم بگیرد که به قدری محتاط زندگی کند که هیچ ریسکی نکند یا از هیچ چیز لذت نبرد، در واقع زندگی پویایی نخواهد داشت. چنین رویکردی میتواند منجر به یک زندگی بیروح و بدون هیجان شود.
شکست پیشفرض: در نهایت، این جمله بیان میکند که اگر فردی از ترس شکست یا کمبود، از زندگی کردن واقعی و تجربههای جدید اجتناب کند، در واقع در زندگی خود شکست خورده است. به عبارت دیگر، عدم اقدام و تجربه کردن نیز نوعی شکست محسوب میشود.
بنابراین زندگی شامل ریسکها و چالشهاست و برای رشد و پیشرفت، باید آمادهی مواجهه با کمبودها و مشکلات باشیم!
نگذارید چیزی مثل شکست شما را دلسرد کند یا ناراحتیها و شکستها ذهنتان را (که کارهای خیلی بهتری برای انجام دادن دارد) کُند کند.
چرا تسلیم شویم؟ بیایید دوباره امتحان کنیم
شکست دقیقاً یک فرصت است، فرصتی برای شروع دوباره، با بهرهگیری از آموختهها و درکهایمان.
۸ قدرت جادویی که به شما امکان میدهد پس از شکست، دوباره انگیزه های تان را احیا کنید
با خودتان صادق باشید
اولین ویژگی افراد تابآور، صداقت است، زیرا صادق بودن با خود بهترین راه برای بهبودی پس از شکست است.
سعی نکن واقعیت شکستت را کتمان کنی، از کلمات نرمتر برای کم کردن تاثیر این شکست استفاده نکن.خیر.
فقط صادق باش!
اگر در مورد شکستتان به خودتان دروغ بگویید، احتمالاً بسیاری از سرنخهایی را که به شما امکان پیشرفت میدهند از دست خواهید داد و این به نفع خودتان نیست.
شما نمیتوانید وانمود کنید یا از خودتان پنهان کنید که شکست خوردهاید. شما باید رک، صادق و بیطرف باشید!
چون در نهایت، خراب کردن خیلی هم بد نیست، حتی میتواند خوب هم باشد!
در شکست است که بزرگترین درسهای زندگی را میآموزیم. همچنین از طریق شکست است که ما رشد میکنیم و به انسانهای بهتری تبدیل میشویم. (حتی اگر وقتی از آن عبور میکنید، آسان نباشد، موافقم!)
خیلی طولانی در حس و حال شکست و تجربه های منفی نمانید
افراد مقاوم میدانند که احساساتی مانند شرم، ناراحتی و ناامیدی بخشی طبیعی از فرآیند شکست هستند. این احساسات را نمیتوان نادیده گرفت یا فرار کرد؛ بلکه باید آنها را تجربه کرد و درک کرد.
شکست فرصتی است برای یادگیری و رشد. افراد مقاوم به جای اینکه در حس شکست غرق شوند، زمان میگذارند تا بفهمند چه چیزی اشتباه پیش رفته و چگونه میتوانند در آینده بهتر عمل کنند.
پس از اینکه فرد احساسات خود را پذیرفت و درسهای لازم را آموخت، باید به حرکت ادامه دهد. این حرکت به معنای رها کردن احساسات منفی و تمرکز بر اهداف و فرصتهای جدید است.
ماندن در حالت ناامیدی و غم نمیتواند به ما کمک کند. به جای اینکه زمان زیادی را صرف گریه بر سر مشکلات کنیم، باید انرژی خود را صرف ساختن آیندهای بهتر کنیم.
مهم است که بدانیم این مرحله از احساسات تنها یک دوره زمانی دارد و نباید آن را بیش از حد طولانی کنیم. در غیر این صورت، ممکن است دچار رکود عاطفی شویم و فرصتهای جدید را از دست بدهیم.
هر کسی باید ریتم خودش را پیدا کند!
شکست همیشه مستلزم تجربه ناامیدی و سپس گفتن این جمله به خودتان است که باید به آینده نگاه کنید، چون آن را درک کردهاید!
در شکست نمانید! آن را در دست بگیرید و ادامه دهید.
از شکست و احساسات مرتبط با آن برای شناخت بهتر خود و پرورش خودتان استفاده کنید. بگذارید شما را به مسیرهای جدید درک و اهداف جدید هدایت کند.
خودتان را به خاطر اشتباهات گذشته ببخشید
یکی از راههای گذر از این شرایط و ادامه دادن به زندگی این است که خودمان را به خاطر اشتباهات مان ببخشیم و با خودمان مهربان باشیم.
چون اساساً، اگر شکست خوردید، به این دلیل است که نمیدانستید چطور یا نتوانستید همه چیز را کاملاً انجام دهید، جایی خرابکاری کردید، شاید نمیدانستید چگونه زمان مناسب را انتخاب کنید.
اما فایدهی گیر کردن در این اشتباهات، قضاوت کردن و محکوم کردن دوباره و دوبارهی خودت چیست؟
چه فایدهای دارد که بارها و بارها آن صحنهای را که نمیدانستی چگونه در آن موقعیت خود را حفظ کنی، آن جلسهای را که در آن کلمه اشتباهی را گفتی، دوباره و دوباره به یاداوری؟
اگر از موقعیتی که در آن هستید نتیجهای نگیرید یا چیزی یاد نگیرید، ادامه دادن به آن بیفایده است.
پس، خودت را به خاطر آن اشتباهات ببخش، آنچه را که باید بفهمی درک کن، و با خودت مهربان باش.
انسانها کامل نیستند. همه ما اشتباه میکنیم!
«چرا»ی خود را مرور کنید
برای یافتن معنا در زندگیتان، زمانی را برای مرور دلایلی که میخواستید به اهدافتان برسید یا آنها را محقق کنید، اختصاص دهید.
چه چیز باعث می شود:
به خودم تکونی بدهم و حرکت کنم؟
صبح از خواب بیدار شوم؟به جلو حرکت کنم و درجا نزنم؟
این «چرا»ی شماست، پس از این لحظات شکست یا تردید آنها را مرور کنید.
به قانون جذب فکر کنید و از آن به روش خودتان، به روشهای کوچک یا به شیوهای مصمم مانند گذشته استفاده کنید.
در «چرا»ی شما است که دلایل، انرژی و انگیزهی آنچه را که میخواهید به دست آورید، خواهید یافت.
منبع شادی خود را پیدا کنید
فقط به این دلیل که در جایی شکست خوردهاید، به این معنی نیست که لیاقت شاد بودن را ندارید یا اینکه نفرین شدهاید (بله، بله، میدانم که گاهی اوقات این فکر را میکنید!).
هر کسی حق خوشبختی دارد! در موردش فکر کنید، و برایش وقت بگذارید.
آخرین باری که واقعاً کاری را که دوست داشتید انجام دادید، کی بود؟ منظورم اینه که از صمیم دل از انجام آن کار لذت بردید.
اغلب ما آنقدر سرگرم دنبال کردن یک رویا هستیم که شکنندگی زندگی – لحظه حال – را فراموش میکنیم.
ما فراموش میکنیم که به اتفاقات اطرافمان نگاه کنیم، فراموش میکنیم که بایستیم و لذت ببریم.
به بچه ها نگاه کنید؛ آنها کاملاً در لحظه حال به سر می برند!
وقتی کودک برای اولین بار چیزی را میبیند، چشمانش برق میزند. او به پرندهای که بالای سرش پرواز میکند اشاره میکند یا به سگی که از کنارش میگذرد لبخند میزند.
با افزایش سن، همه اینها را فراموش میکنیم، انگار توانایی شگفتزده شدن را از دست میدهیم.
ما فراموش میکنیم کارهایی را که برای ما شادی و خوشبختی زیادی به ارمغان میآورند، انجام دهیم، یا بدون اینکه خودمان را با آنها تغذیه کنیم، با فاصله مشخصی از کنارشان رد میشویم.
با این حال، در همین لحظات کوچک، جادویی و ساده روزمره، در همین شادیهای در دسترس است که ما شادی خود را میسازیم و یاد میگیریم که چگونه پس از یک شکست، دوباره به زندگی عادی برگردیم.
قدردان داشتههایتان باشید
قدردانی احتمالاً یکی از مهمترین جنبههای زندگی است.
اگرچه ممکن است گاهی اوقات ساده به نظر برسد. سپاسگزار بودن برای آنچه داریم (حتی، و به خصوص، چیزهای کوچک) اساسی است.
مخصوصاً در آن لحظاتی که فکر میکنید تنها چیزی که دارید مشکلات است. چیزهای کوچکی را برای سپاسگزاری پیدا کنید.
با دیگران راحت باشید
یک تاکتیک خوب برای بازگشت به زندگی عادی پس از شکست، تمرکز روی دیگران است.
یه چیزی به دیگران بدهید! پول نه؛ وقتت، توجهت، خلاقیتت، مهربانیت!
وقتی به روی دیگران باز میشوید، وقتی روی آنها تمرکز میکنید، نیازهای خودتان در درجه دوم اهمیت قرار میگیرند، حتی میتوانید آنها را فراموش کنید (حداقل برای لحظهای).
این یک راه عالی برای پرت کردن حواس خودمان از مشکلات وجودیمان است.
باز کردن چشمانتان به روی اطرافیانتان به شما این امکان را میدهد که یک قدم به عقب بردارید، مسائل را از زاویه دید خودتان بررسی کنید و در صورت لزوم، آن قدم کوچک را بردارید.
از رویاهای بزرگ نترسید
هرگز از داشتن رویاهای بزرگ نترسید.و منظورم این است که واقعاً بزرگ!
تکرار میکنم، موفقترین افراد جهان تنها پس از شکستهای عظیم و بزرگ به موفقیت خود دست یافتهاند.
آنها بارها و بارها شکست خوردند.آنها با رویاهای بزرگ دوباره به مسیر خود بازگشتند. آنها این رویا را چنان زنده و درخشان در ذهن خود داشتند که شکست، روحیهشان را تضعیف نمیکرد. (خب شاید این کار را کردند، اما توانستند دوباره به حالت عادی برگردند.)
اگر برای آنها ممکن است، چرا برای شما ممکن نباشد؟
از طراحی چیزهای جادویی نترسید. با گذشت زمان، شما قادر خواهید بود به آنها برسید.
ممکن است این اتفاق در بازه زمانی مورد انتظار شما رخ ندهد. اما تا زمانی که تسلیم نشوید، این اتفاق خواهد افتاد!
و به خاطر داشته باشید که مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، همیشه میتوانید به عقب برگردید.
با مقدار مناسبی از انگیزه، عزم و اراده و عمل هر چیزی ممکن است.
منبع: سواد زندگی
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.