امام علی (ع) می فرماید
۞ هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است. ۞
Thursday, 1 May , 2025
امروز : پنج شنبه, ۱۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴
شناسه خبر : 26627
  پرینتخانه » سلامت روان تاریخ انتشار : 01 می 2025 - 11:53 | 4 بازدید | ارسال توسط :

«سالاد کلمات» چگونه روابط زوجین را بهم می‌ریزد؟

یک روانشناس بالینی با بررسی تفاوت‌های کلامی مردان و زنان به ارائه راهکارهایی برای بهبود ارتباط زوجین پرداخت و بر اهمیت درک احساسات، احترام متقابل و استفاده از تکنیک‌های کلامی مناسب برای ایجاد روابطی سالم و پایدار تأکید کرد. 

«سالاد کلمات» چگونه روابط زوجین را بهم می‌ریزد؟

به گزارش بهداشت نیوز، رضا زیبایی با حضور با اشاره به اینکه جریان تکلم، بازتابی از جریان تفکر است، اظهار کرد: تکلم بیرونی، برگردانی از تفکر درونی فرد است، به این معنا که فرد ابتدا فکر می‌کند و سپس این تفکرات به کلمات و جملات تبدیل می‌شوند، بنابراین، آن‌چه افراد می‌گویند، بازتابی از تفکرات آن‌ها است؛ مغز انسان با پیچیدگی‌های فراوان از میان انبوهی از افکار، آن‌ها را انتخاب و به صورت یک جریان منسجم در آورده و در قالب جملات با ساختار نهاد، گزاره و فعل بیان می‌کند.  

این روانشناس بالینی خاطرنشان کرد: افرادی که در این فرآیند دچار مشکل می‌شوند، دچار اختلالات تکلم می‌شوند. به این معنا که نمی‌توانند افکار خود را به درستی جمع‌بندی کرده و به صورت واضح بیان کنند، این امر منجر به ایجاد «سالاد کلمات» می‌شود، به طوری که فرد از هر موضوعی، کلماتی را انتخاب کرده و بیان می‌کند، بدون اینکه به نتیجه مشخصی برسد. این اختلالات به ویژه در مواقعی که افراد دچار عصبانیت یا مشکلات روانشناختی می‌شوند بیشتر دیده می‌شود. 

وی ادامه داد: بنابراین، ایجاد ارتباط منسجم بین تفکر درونی و تکلم بیرونی، یک مهارت ذهنی مهم است که توسط مغز سالم به طور خودکار انجام می‌شود. افراد سخنور با تمرین، این مهارت را تقویت کرده‌اند و قادرند افکار خود را به صورت پیوسته و منسجم بیان کنند. 

در روابط زوجین، صداقت و اصالت در بیان احساسات از اهمیت بالایی برخوردار است

زیبایی توضیح داد: انتقال احساسات و هیجانات در کلام، باعث ایجاد ارتباط عمیق‌تر و مؤثرتر با مخاطب می‌شود. بازیگران حرفه‌ای با استفاده از این مهارت، می‌توانند احساسات خود را به طور کامل به بیننده منتقل کنند. در روابط زوجین، صداقت و اصالت در بیان احساسات از اهمیت بالایی برخوردار است، زمانی که کلمات با احساسات واقعی همراه باشند، تأثیرگذاری بیشتری خواهند داشت. 

این روانشناس بالینی درخصوص احترام و حفظ حریم در بیان احساسات زوجین، مطرح کرد: در بیان احساسات به ویژه احساسات منفی مانند خشم و ناراحتی، حفظ احترام متقابل ضروری است؛ کیفیت بیان احساسات به پیشینه و کیفیت رابطه زوجین بستگی دارد. یک رابطه سالم و مبتنی بر احترام، زمینه را برای بیان صادقانه و مؤثر احساسات فراهم می‌کند. 

وی با توجه به تفاوت‌های جنسیتی در کلام، گفت: زنان به طور متوسط، بیشتر از مردان صحبت می‌کنند. این تفاوت ناشی از عوامل مختلفی از جمله تفاوت‌های ساختاری مغز و کارکردهای اجتماعی است. زنان با گفتگو و تبادل اطلاعات، شبکه‌های اجتماعی گسترده‌ای را ایجاد می‌کنند که به اشتراک‌گذاری تجربیات و مهارت‌های زندگی کمک می‌کند. باید توجه داشت که «بیشتر صحبت کردن» با «اختلالات کلامی» مانند فشار تکلم و سالاد کلمات متفاوت است.  

زیبایی با بیان اینکه مردان باید در روابط زناشویی، بیشتر شنونده باشند تا گوینده، گفت: این امر مستلزم توجه و تأیید احساسات همسر است، زیرا زنان به طور ذاتی نیاز به ابراز احساسات و شنیده شدن دارند. این تأیید به منزله ارزشمند دانستن و درک احساسات آن‌ها است. در هنگام گفتگو با همسر برقراری ارتباط چشمی نشان‌دهنده توجه و همدلی است و به زن این اطمینان را می‌دهد که احساساتش درک می‌شود. 

این روانشناس بالینی با اشاره به تفاوت در رویکرد کلامی مردان و زنان، اضافه کرد: مردان در گفتار خود بیشتر به منطق و استدلال توجه دارند و تمایل دارند که منطق سخنانشان مورد تأیید قرار گیرد. در مقابل زنان در گفتار خود، بیشتر بر احساسات و عواطف تمرکز دارند؛ مردان زیرک باید درک کنند که همسرشان ممکن است از منظر احساسی به مسائل نگاه کند، در مقابل زن زیرک باید بفهمد که همسرش منطق‌گرا است.  

ضرورت تلاش‌های زوجین بر سر تعادل رویکردهای کلامی

وی با بیان اینکه زن و شوهر باید تلاش کنند تا در رویکردهای کلامی خود، به تعادل برسند، گفت: مرد باید کمی احساساتی‌تر شود و زن نیز به منطق همسرش احترام بگذارد. زوجین در مواجهه با ناراحتی همسر خود نباید به جستجوی مقصر یا توجیه بگردند، بلکه باید درک احساسات در اولویت قرار گیرد. در ابتدا باید تلاش شود تا همسر آرام شود و سپس در زمان و مکان مناسب به بحث و گفتگو پرداخته شود. 

زیبایی مطرح کرد: در مواجهه با مرد عصبانی، باید جدی برخورد کرد و از بی‌توجهی به او خودداری نمود. زیرا بی‌توجهی، خشم را تشدید می‌کند، به دلیل تفاوت‌های فیزیولوژیکی، زمان بازگشت به حالت عادی در مردان بیشتر از زنان است. زنان زیرک باید از تحریک همسر به خشم بیشتر خودداری کنند. در صورت بروز تنش در گفت‌وگو می‌توان با استفاده از تکنیک‌های زیرکانه موضوع بحث را به سمت موضوعات خنثی یا خوشایند تغییر داد. 

این روانشناس بالینی ادامه داد: در صورت بروز تنش استفاده از عباراتی نظیر «تو زیباتر شده‌ای» می‌تواند تأثیر مثبتی بر روحیه همسر داشته و حس خوشایند را در او تقویت کند، این امر به ویژه در کاهش خشم و تنش‌های احتمالی مؤثر است. در هنگام گفت‌وگو توجه به ویژگی‌های مثبت همسر و بیان آن‌ها به جای تمرکز بر نقاط ضعف باعث افزایش اعتماد به نفس و بهبود روابط می‌شود.

تکنیک «ترک جلسه»، موثر در بروز تنش و افزایش خشم در حین گفتگو زوجین

وی درخصوص به‌کارگیری تکنیک‌های مدیریت بحران در حین گفت‌وگو، توضیح داد: در صورت بروز تنش و افزایش خشم در حین گفت‌وگو، می‌توان با استفاده از تکنیک «ترک جلسه» و با کسب اجازه از همسر، موقتاً از ادامه بحث خودداری کرد، این ترک می‌تواند شامل رفتن به آشپزخانه برای تهیه نوشیدنی یا ترک موقت محل گفت‌وگو باشد. در هنگام ترک موقت محل گفت‌وگو رعایت احترام و ادب ضروری است. 

زیبایی تصریح کرد: در صورت نیاز به ترک موقت محل گفت‌وگو، مردان می‌توانند با رعایت احترام‌ منزل را ترک کنند، همچنین به طور معمول زنان در صورت نیاز به وقفه در گفت‌وگو بهتر است در محدوده منزل باقی بمانند؛ ترک محل گفت‌وگو نباید به گونه‌ای انجام شود که حس تحقیر یا بی‌توجهی را به همسر القا کند. 

این روانشناس بالینی با بیان اینکه در هنگام گفت‌وگو حفظ لحن آرام و ملایم از بروز تنش‌های احتمالی جلوگیری می‌کند، یادآور شد: اجتناب از رفتارهایی که نشان‌دهنده قدرت‌طلبی و برتری‌جویی مرد است، از اهمیت بالایی برخوردار است. مردان به طور ذاتی تمایل به حفظ اقتدار و جایگاه خود در روابط زناشویی دارند، در گفت‌وگو با مردان باید از به کار بردن عباراتی که حس بی‌کفایتی یا عدم نیاز به آن‌ها را القا می‌کند، خودداری شود. 

وی با بیان اینکه اصلی‌ترین نیاز عاطفی زنان، برقراری رابطه عاطفی و تأیید احساسات است، ادامه داد: در گفتگو با زنان باید از مقایسه آن‌ها با زنان دیگر حتی به صورت غیرمستقیم یا شوخی خودداری شود، این امر می‌تواند منجر به ایجاد حسادت و آسیب به رابطه شود.  

خیانت یکی از مخرب‌ترین عوامل در روابط زناشویی است

زیبایی اضافه کرد: در روابط زناشویی، تعهد به همسر و رعایت اصول اخلاقی و اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است؛ درخصوص مسئله خیانت دیدگاه‌های متفاوتی در میان روانشناسان و متخصصان وجود دارد. برخی از آن‌ها بر این باورند که در برخی موارد برقراری روابط عاطفی خارج از چارچوب ازدواج، می‌تواند برای سلامت روان فرد مفید باشد، اما این امر نباید به معنای خیانت تلقی شود. 

این روانشناس بالینی تصریح کرد: اما علامت اصلی خیانت این است که فرد روابط احساسی و عاطفی‌ خود را با شریک زندگیش قطع کرده باشد و برای نیاز خود با فرد دیگری ارتباط گرفته باشد. برخی از روانشناسان با تأکید بر حفظ احترام و حقوق در رابطه اصلی بر این باورند که ایجاد رابطه عاطفی جدید در صورت رعایت این موارد اشکالی ندارد. اما این دیدگاه بیشتر در جوامع غربی مطرح است و در ایران کمتر مورد پذیرش قرار می‌گیرد. 

وی خاطرنشان کرد: از دیدگاه تکاملی مردان به دلیل ویژگی‌های ژنتیکی تمایل بیشتری به چندهمسری دارند؛ در حالی که زنان به طور ذاتی تک‌همسر هستند و ایجاد رابطه عاطفی همزمان برای آن‌ها دشوارتر است. به نظر می‌رسد که خیانت مردان در مقایسه با خیانت زنان در جامعه قابل‌تحمل‌تر است،  به این معنا که در صورت خیانت مرد، زنان تمایل بیشتری به حفظ رابطه و تلاش برای بازگرداندن همسر خود دارند؛ در حالی که در صورت خیانت زن، مردان اغلب رابطه را خاتمه می‌دهند. 

زیبایی با اشاره به تأثیرات مدرنیته و تغییرات اجتماعی بر این الگوها، بیان کرد: امروزه با ورود زنان به عرصه‌های اجتماعی و کسب تحصیلات برخی از زنان نیز رفتارهای مردانه را تجربه می‌کنند. با این حال ذات مردانه و زنانه همچنان در این زمینه تأثیرگذار است؛  مردان احساساتی نیز در نهایت منطقی‌تر از زنان احساساتی عمل می‌کنند.

تمایل بیشتر پدران بر سر محافظت از فرزندان و تأمین امنیت آن‌ها 

این روانشناس بالینی با بیان اینکه بر اساس یافته‌ها در مقایسه با مادران، پدران تمایل بیشتری به محافظت از فرزندان و تأمین امنیت آن‌ها دارند، تصریح کرد: این رویکرد شامل توجه به جنبه‌های امنیتی همچون جانی، مالی، روانی و اتخاذ تصمیمات سریع در موقعیت‌های خطر می‌شود.، در مقابل زنان بیشتر بر جنبه‌های عاطفی و نیازهای اولیه فرزندان مانند غذا و سلامت تمرکز دارند.
 

وی درخصوص اینکه این تفاوت‌ها در رویکرد، می‌تواند منجر به بروز سوءتفاهم و تعارض در روابط زوجین شود، مطرح کرد: مردان تمایل دارند در ارتباطات از منطق و استدلال استفاده کنند؛ در حالی که زنان به جنبه‌های عاطفی توجه بیشتری دارند. منشأ تولید کلمات در مردان بیشتر بر مبنای محاسبات منطقی و استدلال است؛ در حالی که در زنان، منشأ کلام بیشتر احساسی و عاطفی است، به عنوان مثال در صورت از دست دادن همسر، زنان ممکن است خصوصیات مردانه مانند توجه به امنیت را در خود پرورش دهند. 

زنان در پی میزان دوست داشته شدن توسط همسران خود

زیبایی با بیان اینکه یکی از دلایل اصلی گفت‌وگو بین زوجین، نیاز به اطمینان از میزان علاقه و توجه طرف مقابل است، گفت: زنان به طور معمول به دنبال تأیید میزان دوست داشته شدن توسط همسران خود و مردان نیز به دنبال تأیید و قدردانی از تلاش‌ها و دستاوردهای خود در زندگی مشترک هستند، این ارزیابی‌های متقابل از طریق ارتباط کلامی سازنده به تقویت پیوند عاطفی و نزدیک‌تر شدن زوجین به یکدیگر کمک می‌کند. 

این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه ارتباط کلامی ابزاری حیاتی برای حل مسائل و مشکلات در زندگی مشترک است، مطرح کرد: این مسائل می‌توانند شامل تصمیم‌گیری‌های روزمره مانند انتخاب لباس یا مقصد سفر، مسائل مالی، مشکلات مربوط به فرزندان یا حتی اختلافات با همسایگان باشند؛ در این فرآیند برقراری ارتباطی مبتنی بر احترام متقابل از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. 

وی ادامه داد: یک گفت‌وگوی سازنده با ویژگی‌هایی نظیر شنیدن فعال، عدم قطع صحبت‌های طرف مقابل، احترام به نظرات و احساسات و اجتناب از تحریک طرف مقابل برای دفاع از خود همراه است، به‌عنوان مثال در مورد کیفیت غذا، یک نقد سازنده با تأکید بر تلاش و زحمات همسر آغاز می‌شود و با ارائه پیشنهادات محترمانه و با در نظر گرفتن احساسات او ادامه می‌یابد. 

زیبایی افزود: در مقابل یک نقد مخرب با انتقاد مستقیم و بی‌توجهی به احساسات طرف مقابل همراه است که می‌تواند منجر به ایجاد حس شرمندگی و آسیب به رابطه شود؛  اشتباهات رایجی همچون شخصی‌سازی یعنی تمرکز بر مسائل شخصی و سرزنش طرف مقابل به جای تمرکز بر موضوع مورد بحث، گذشته‌نگری یعنی اشاره به اشتباهات گذشته و عدم تمرکز بر حال و آینده در تعاملات کلامی بسیار اتفاق می‌افتد. 

این روانشناس بالینی مطرح کرد: در بیان نظرات و انتقادات باید احساسات و تجربیات شخصی بیان شود، به جای متهم کردن طرف مقابل باید احساسات خود را به اشتراک گذاشت، همچنین تمرکز بر مسائل فعلی و اجتناب از کشاندن بحث به گذشته یا آینده به حل مؤثرتر مشکلات کمک می‌کند. در صورت بروز اشتباه از سوی یکی از طرفین پذیرش عذرخواهی و تلاش برای درک احساسات طرف مقابل ضروری است.

دخالت والدین در اختلافات زناشویی منجر به تشدید تنش‌ها و پیچیده‌تر شدن مسائل می‌شود

وی با بیان اینکه از دخالت دادن والدین یا سایر اعضای خانواده در اختلافات زناشویی باید پرهیز شود، افزود: این امر می‌تواند منجر به تشدید تنش‌ها و پیچیده‌تر شدن مسائل شود. اگر والدین زوجین باعث ناراحتی یک کدام از زوجین شوند، زوج متقابل موظف است که از طرف والدینش از همسرش عذرخواهی کند، والدین باید از دخالت در زندگی زناشویی فرزندان خود خودداری کنند و به جای آن به حمایت و راهنمایی غیرمستقیم بپردازند. 

زیبایی با بیان اینکه زوجین باید با مهارت‌های ارتباطی مؤثر آشنا شوند و آن‌ها را در زندگی مشترک خود به کار ببرند، اظهار کرد: قبل از فرزندآوری، زوجین باید مهارت‌های فرزندپروری را فرا بگیرند و برای تربیت فرزندانی سالم و موفق آماده شوند. 

این روانشناس بالینی عنوان کرد: در حالی که در محیط خانواده احسان و گذشت از حقوق فردی برای حفظ روابط حاکم است؛ در جامعه عدل و پاسخگویی به رفتارهای فردی اهمیت دارد؛ در محیط خانواده افراد غالباً از حقوق خود چشم‌پوشی می‌کنند و با همسر خود با گذشت رفتار می‌کنند، البته این بدان معنا نیست که در هر شرایطی باید از حقوق خود گذشت. 

وی اضافه کرد: در مواردی که بی‌احترامی به فرزندان صورت می‌گیرد، به والدین بی‌حرمتی می‌شود، مرد خانواده بیکار است و از کار کردن امتناع می‌ورزد یا درآمد خود را صرف مخارج خانه نمی‌کند، حل‌وفصل این مسائل ضروری است، در چنین شرایطی صرفاً گذشت کردن راه حل مناسبی نیست و ممکن است نیاز به ایجاد چالش و گفتگو باشد تا به یک نتیجه مثبت دست یافت. 

امروزه والدین به تنهایی نمی‎توانند تمامی مسائل و مشکلات خانوادگی را حل کنند

زیبایی با بیان اینکه با توجه به پیچیدگی‌های دنیای مدرن، والدین ممکن است قادر به حل مسائل پیچیده فرزندان خود نباشند، تصریح کرد: به همین دلیل، نهادهایی مانند روانشناسی و کلینیک‌های خانواده به وجود آمده‌اند و رشته‌هایی مانند خانواده‌درمانی و زوج‌درمانی توسعه یافته‌اند؛ پیچیدگی‌های زندگی مدرن از جمله مسائل مربوط به استفاده از تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی، مشکلاتی را برای زوجین ایجاد کرده است که والدین ممکن است درک کاملی از آن‌ها نداشته باشند. 

این روانشناس بالینی یادآور شد: بنابراین نمی‌توان از والدین انتظار داشت که به تنهایی تمامی مسائل و مشکلات خانوادگی را حل کنند. نیاز است که نهادها و ساختارهای بیرونی، مراکز علمی و روانشناسان متخصص در این زمینه به کمک بیایند. همچنین مراجعه به روانشناس غیرمتخصص می‌تواند وضعیت را بدتر کند.  

وی ادامه داد: در صورت وجود مسائل خانوادگی نباید به روانپزشک یا روانشناس عمومی مراجعه کرد، بلکه باید به خانواده‌درمانگر یا حداقل روانشناس بالینی که در زمینه خانواده تجربه دارد، مراجعه کرد. در صورتی که مشکلات روانشناختی مانند افسردگی وجود داشته باشد، باید به روانشناس عمومی یا روانشناس بالینی و روانپزشک مراجعه کرد. اگر کودک مشکلات آموزشی و تحصیلی دارد، باید به روانشناس آموزشی مراجعه شود.    

زیبایی خاطرنشان کرد: اطلاع‌رسانی در این زمینه وظیفه سازمان‌هایی مانند صدا و سیما و روانشناسی است و باید از طریق کلیپ‌های کوتاه در سینما، تلویزیون و صفحات اجتماعی انجام شود. اشتباهات رایج در این حوزه ناشی از عدم اطلاع کافی افراد از تخصص‌های مختلف است. 

این روانشناس بالینی اضافه کرد: در بسیاری از خانواده‌ها، انرژی و توان افراد به مرور تحلیل می‌رود، این اتفاق ممکن است در سنین مختلف از ۳۰ تا ۶۰ سالگی رخ دهد و  به شرایط و عوامل مختلف بستگی دارد. در برخی موارد مسائلی وجود دارند که نیازمند واکنش جدی و پیگیری برای حل و فصل هستند، به عنوان مثال نمی‌توان از پدری که به اعتیاد مبتلا است یا به طور جدی به دنبال کار نمی‌رود، گذشت کرد.  

وی افزود: همین‌طور در مواردی که مادری دچار وسواس شدید است یا به وظایف خانه‌داری خود به درستی عمل نمی‌کند، نمی‌توان صرفاً گذشت کرد. در چنین شرایطی باید با مهر و احترام اما به صورت مسئولانه، برای حل‌وفصل مسائل اقدام کرد،  به عنوان مثال اگر فردی دچار وسواس است، باید برای درمان اقدام کند و به روانپزشک یا روانشناس مراجعه کند.  

اختلالات شخصیتی یکی از دلایل اصلی طلاق در ایران 

زیبایی با بیان اینکه یکی از دلایل اصلی طلاق در ایران اختلالات شخصیتی مانند خودشیفتگی، وابستگی، سوءظن و بدگمانی است، گفت: گذشت به معنای توجه به نیازهای دیگران است؛ در حالی که خودشیفتگی به معنای عدم گذشت و توجه صرف به خود است. متأسفانه میزان خودشیفتگی در جوامع امروزی رو به افزایش است و این مسئله منجر به افزایش درگیری‌ها و منازعات می‌شود، به عنوان مثال، کشورها به دنبال گسترش قلمرو و منافع خود هستند و تمایلی به گفت‌وگو و همکاری ندارند.   

این روانشناس بالینی اضافه کرد: افزایش خودشیفتگی در جامعه منجر به آشفتگی در روابط بین فردی از جمله ازدواج و روابط همسایگی می‌شود. خودخواهی و خودشیفتگی از بدو تولد در افراد شکل می‌گیرند و تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند خانواده، جامعه، سیاست و اقتصاد قرار دارند؛ اگر جامعه رها شود و صرفاً به بقای خود فکر کند، این مسئله تشدید خواهد شد.  

وی بیان کرد: پس از جنگ جهانی دوم، کشورهای اروپایی با دریافت وام به جای تمرکز صرف بر توسعه اقتصادی به ساخت کتابخانه‌ها، سالن‌های تئاتر پرداختند. آن‌ها معتقد بودند که برای توسعه جامعه ابتدا باید فرهنگ و شعور مردم را ارتقا داد،  بنابراین ثروت و پول به تنهایی کافی نیستند و توسعه فرهنگی و آموزشی نیز ضروری است.  

زیبایی گفت: باید سیاستمداران و نخبگان کشور به عنوان کسانی که نقش فکری و راهبردی در جامعه دارند، نگرش و دیدگاه خود را نسبت به خودشیفتگی تغییر دهند و آن را به عنوان یکی از مشکلات اساسی و آسیب‌زا شناسایی و درمان کنند، چرا که در آینده نزدیک در صورت ترک این موضوع ممکن است با بحران‌های اجتماعی و خانوادگی شدیدی روبرو شویم. 

بیشترین اختلافات در دادگاه‌ها ریشه در نمودهای خودشیفتگی دارد

این روانشناس بالینی خاطرنشان کرد: یکی از مهم‌ترین پیامدهای عدم توجه به این مسأله، افزایش آمار طلاق است که عمدتاً مبتنی بر پیوندهای ناعادلانه و بی‌توجهی به خودشیفتگی در بین زوجین شکل می‌گیرد؛  در حال حاضر بیشتر دعواها و اختلافات در دادگاه‌ها و سیستم‌های قضایی، ریشه در مظاهر و نمودهای خودشیفتگی دارند.   

وی یادآور شد: در سیستم‌های اجتماعی و اداری این ویژگی خودشیفتگی مشاهده می‌شود. یکی از دلایل مهم این وضعیت، عدم آموزش صحیح و کامل مهارت‌های زندگی در خانواده‌ها است،  در بسیاری از خانواده‌ها، آموزش مهارت‌های اجتماعی و زندگی به صورت غیرمستقیم و به طور نامحسوس به بچه‌ها منتقل می‌شود، اما این رویکرد کافی نیست و نیازمند نظام‌مند و برنامه‌ریزی شده است. 

آموزش مهارت‌های زندگی باید از سنین پایین آغاز شود

زیبایی اضافه کرد: در کشورهایی مانند فنلاند، دانمارک و هلند نمونه‌های موفقیت‌آمیز وجود دارد که نشان می‌دهد آموزش مهارت‌های زندگی باید از سنین پایین آغاز شود و در قالب برنامه‌های آموزشی رسمی و ساختاری باشد. در این نظام‌ها آموزش مهارت‌های زندگی از جمله پدر و مادر شدن جایگاه ویژه‌ای دارد؛ جلساتی در آن مدارس برگزار می‌شود که نوجوانان را در مواجهه با مسائلی مانند روابط عاطفی و حل اختلافات آموزش می‌دهند. 

این روانشناس بالینی تصریح کرد: این رویکرد نشان می‌دهد که آموزش نباید صرفاً محدود به مهارت‌های تئوری باشد، بلکه باید تجربی و کاربردی باشد و به دانش‌آموزان کمک کند تا در آینده در جامعه و خانواده، بهتر و مؤثرتر عمل کنند؛  ریشه‌یابی مشکلات خانواده‌ها و طلاق در خودشیفتگی افزوده شده و باید به کودکان و نوجوانان، نحوه زندگی مشترک را آموزش داد تا از آشفتگی در آینده جلوگیری شود، به نظر می‌رسد این آموزش باید در خانواده و مدرسه صورت گیرد.

منبع: ایسنا

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.