خبرگزاری مهر، گروه استانها: در دامنههای آرام کلات، روستای زاوین سالها پیش از آنکه نامش روی سنگ مزار شهدا حک شود، در بطن قیامی آرام اما ریشهدار با نهضت انقلاب پیوند خورد؛ صدای پای مردان و زنانش در کوچههای خاکی، نغمه همراهی با آرمانهای ملت بود.
سالهای منتهی به پیروزی انقلاب، زاوین تنها نقطهای جغرافیایی نبود؛ بذر آگاهی در آن، با هر شعار و هر نگاه به افق، جوانه میزد. اتوبوسهایی که در مسیر تات میایستادند، شاهدان همت کسانی بودند که باور داشتند تغییر از قلب روستا آغاز میشود.
در این خاک، پیر و جوان به یک اندازه با مفهوم وظیفه آشنا بودند؛ وظیفهای که گاه در قالب همصدایی با انقلابیون و گاه در پینه بستن بر بند کفشهای راهپیمایی جلوه میکرد. آغاز جنگ، آتشی بود که زاوین را بیشتر به کوره ایثار کشاند. تاریخ دهه شصت این خطه، لبریز از نامهایی است که امروز همچون ستاره بر فراز آسمان خراسان میدرخشند.
رویت لشکر ویژه شهدا، بخشی از کتاب بزرگ دفاع مقدس ایران است؛ لشکری که در مأموریتهای حساس، یادآور رزم غیورانه نقشههای شجاعانه بود. از کردستان تا ارومیه، رد پای رزمندگان زاوین نه فقط بر نقشه عملیاتها که بر دل مردمی باقی ماند که هنوز، داستانهای آن روزها را در گوش فرزندانشان زمزمه میکنند.
خاطرات آن سالها آمیخته به دلیری نوجوانان، ایستادگی فرماندهان و دعاهای مادرانی است که به جای اشک، تسبیح در دست داشتند. حضور بسیج محلی، شناسنامه ایمان زاوین بود؛ جایی که آموزش نظامی و آگاهی سیاسی، دو بازوی یک فرهنگ واحد شدند.
لشکر ویژه شهدا، با ترکیبی از فرماندهان کارآزموده و جوانان کمسن و سال اما بلندهمت، معادلهای تازه در جبههها ساخت. آنچه زاوین را متمایز میکند، نه فقط تعداد شهدا یا جانبازان، بلکه پیوندی است میان جغرافیا و ایمان؛ پیوندی که حتی پس از جنگ، در فرهنگ عمومی آن جاری است.
از زاوین تا لشکر ویژه شهدا
میرزایی، رزمنده لشکر ویژه شهدا، اهل زاوین شهرستان کلات، با خاطراتی از پیش از انقلاب، سالهای دفاع مقدس در کردستان، فداکاریهای اهالی زاوین، ماجراهای خاص رزمندگان، وصیتنامههای شهدا و شفای همسرش به برکت امام رضا (ع)، تاریخ ایثار و ایمان این خطه را در گفتگو با خبرنگار مهر بازگو میکند.
همراهی زاوینیها با انقلاب پیش از پیروزی
این رزمنده لشکر ویژه شهدا گفت: زاوین قبلاً روستا بود اما مردمش از همان روزهای قبل از انقلاب جزو اولین همراهان نهضت بودند. اتوبوسهایی که از «تات» میآمدند را جلوشان میگرفتند، رانندهها را پایین میآوردند و با شعارهای انقلابی، فضای شهر را پرشور نگه میداشتند. حتی مسافران را نگه میداشتند تا حرفشان را بزنند و مرگ بر شاه بگویند.
وی ادامه داد: با شروع جنگ، نخستین گروه از جوانان زاوین در سال ۱۳۶۰ به جبهه رفتند. چهار شهید شاخص شهید ابراهیم طاحونی، شهید عباس بهشتی، شهید سردارمحمد عابدینی فرمانده شهید سردار سیدحسن هاشمی از میان آنان بودند. در مجموع، این شهر و ۳۰ شهید، ۷ آزاده و۲ شهید خوشنام و بیش از ۱۵۰ جانباز را تقدیم انقلاب کردند.
میرزایی روایت جالبی از یکی از رزمندگان نوجوان بیان کرد: الله طلب به دلیل کمی سن در آموزش، از پادگان تربت اخراج شد. اما همان شب از طریق یکی از لولههای آب وارد پادگان شد و صبح دوباره در صف آموزش ایستاد. نهایتاً به جبهه اعزام شد و امروز نیز جانباز است.
شهید سیدحسن هاشمی؛ فرمانده غواص لشگر و وصیتنامهای درباره حجاب
این رزمنده دفاع مقدس در ادامه اظهار کرد: شهید سیدحسن هاشمی، فرمانده عملیات لشکر ۵ نصر و از غواصان بود، شبی در مسجد صاحبالزمان از من خواست تا برایش وصیتنامه بنویسم، این وصیتنامه در مراسم تشییعش خوانده شدکه توصیه کرده بود که حجاب اولین واجب خواهران باشد و نماز را اول وقت بخوانند. خانواده او امروز نیز متدیناند. خواهرش پزشک هست و پدرش آزاده عملیات رمضان بود و پس از آزادی تازه فهمید فرزندش شهید شده است.
شهید ابوالفضل نصیری؛ بازگشت پس از ۴۰ سال
وی در ادامه بیان کرد: ابوالفضل نصیری، از اهالی زاوین سالها پیش شهید شده بود ولی پیکرش تا ۴۰ سال پیدا نشد. پس از تفحص، پیکر این شهید با شکوه فراوان در مشهد و زاوین تشییع شد.
میرزایی ادامه داد: ما شش ماه ماموریت داشتیم، اما بر اساس وصیت شهید کاوه و سفارش حاج شهید زمانزاده که گفت هرچه نیاز دارید برای ماندنتان فراهم میکنیم، ادامه دادیم. تا سال ۱۳۷۰ در کردستان ماندیم.
سکته همسر و شفای معجزهآسا
این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: سال ۱۳۷۰ همسرم دچار سکته مغزی شد. پزشک ارمنی که او را معاینه کرد گفت: وضعیت سختی دارد گفت در ایران فقط سه مورد بوده که توانستند این وضعیت را درمان کنند.
پزشک ارمنی گفت این کار من نیست، اگر کار من بود بیمار باید تمام می کرد. برای بهبودی این بیمار چه اقدامی انجام دادید با خبر قطع امید پزشکان از همسرم در ارومیه، تماس گرفتم با همرزمم در مشهد و خواستم به حرم برود و برای شفای همسرم دعا کند. امام رضا (ع) شفاعت کرد. بعد از بازگشت دوستم از حرم امام رضا علیه السلام، همسرم نسبتاً خوب شد و پزشکان آن را معجزه دانستند.
حضور آگاهانه نوجوانان دهه شصت در عملیات خیبر
سید علی محدث، آزاده و رزمنده دفاع مقدس و مدیر کانون فرهنگی تبلیغی پویش سفیران معروف در گفتگو با خبرنگار مهر همزمان با هفته دفاع مقدس، خاطرات اعزام خود به جبهه در شانزدهسالگی و حضور در عملیات خیبر را روایت کرد و بر ایمان، ایثار و آگاهی نسل نوجوان و جوان دهه شصت تأکید نمود.
آزاده و رزمنده دفاع مقدس و مدیر کانون فرهنگی تبلیغی پویش سفیران معروف گفت: متولد سال ۱۳۴۶ هستم و در سالهای ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ بهصورت فعال در بسیج محل شرکت داشتم و در برنامهها، گشتهای شبانه و فعالیتهای بسیجی حضوری مستمر داشتم. در سال ۱۳۶۲ تصمیم قطعی برای عزیمت به جبهه گرفتم و با وجود نگرانیهای خانواده، پس از اخذ رضایت آنان و موافقت فرمانده پایگاه بسیج، برای اعزام اقدام کردم. به دلیل سن پایین، در فتوکپی شناسنامه تغییر جزئی ایجاد شد تا امکان ثبتنام فراهم شود.
وی افزود: پس از کامل شدن مراحل ثبتنام، در ورودی پادگان بسیج، به دلیل جثه کوچک یا سن کم نگران بازگردانده شدن بودم و برای آنکه قد بلندتر به نظر برسم، روی پنجه پا قدم برمیداشتم. با گذر از این مرحله، به پادگان ارتش بجنورد که بخشی از آن در اختیار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود منتقل شدیم و حدود یک ماه آموزش نظامی دیدیم. پس از چند روز مرخصی، مسیر اعزام به جبهه را از مشهد به تهران، سپس ایلام طی کردیم و به پادگان لشکر پنج نصر رسیدیم و به تیپ ۲۱ امام رضا (ع) تحت فرماندهی محمدباقر قالیباف ملحق شدیم. این نخستین اعزام من به جبهه بود که همزمان با عملیات خیبر، نخستین عملیات آبی–خاکی جمهوری اسلامی ایران، انجام شد.
محدث اضافه کرد: محل استقرار اولیه، سایت پنج در استان خوزستان بود. شب قبل از عملیات، مراسم دعای توسل برگزار شد و فرماندهان بارها تأکید کردند که شرکتکنندگان در عملیات یا شهید میشوند یا اسیر و در صورت داشتن مشکلات خانوادگی جدی، نباید شرکت کنند. رزمندگان با علم و آگاهی کامل به اینکه شرکت در عملیات به معنای بازنگشتن است، برخی رزمندگان کم سن و سال اشک میریختند و با التماس از فرماندهان میخواستند که اجازه دهند در عملیات شرکت کنند؛ صحنههایی که نشان از گذشتن کامل از جان و حتی از هستی داشت و جلوهای ماندگار از ایمان و فداکاری نسل دهه شصت را به تصویر کشید.
مدیر کانون فرهنگی تبلیغی پویش سفیران معروف خاطرنشان کرد: با وجود هشدارهای مکرر، هیچیک از رزمندگان انصراف ندادند. فرماندهان، رزمندگان کمسن و سال یا با جثه ضعیف را جدا کردند. یکی از دوستان نزدیکم، شهید لوشابی از تربتجام، به دلیل جثه کوچکتر از حضور در عملیات منع شد و با گریه فراوان ناراحتی خود را ابراز میکرد چرا مانع شرکت وی در عملیات شدند. عشق و ایمان نسل نوجوان و جوان آن دوران برای دفاع از دین و کشور، انگیزهای بیمانند بود.
این رزمنده آزاده تصریح کرد: اطمینان دارم جوانان و نوجوانان امروز نیز در شرایط دفاع از دین و سرزمین، همان روحیه و غیرت را دارند. نمونه این موقعیت در جنگ دوازدهروزه رژیم صهیونیستی تکرار شد؛ جایی که ملت ایران برخلاف انتظار دشمن، با اتحاد و یکپارچگی در کنار نظام و کشور ایستادند و اختلافات داخلی را کنار گذاشتند. این سطح از فهم و دشمنشناسی، مایه افتخار و شکرگزاری است و باید آن را ارج نهاد.
زاوین؛ میراثدار ایمان و ایثار در حافظه ملی
امروز که سالها از پایان نبرد گذشته، زاوین هنوز در حافظه ملی بهعنوان خاستگاه ایمان و ایثار شناخته میشود. نام شهیدانش در زنجیرهای ماندگار از تاریخ این سرزمین نقش بسته است. هر مزار در گلزار شهدای زاوین، سندی است برای اثبات اینکه حتی کوچکترین نقاط جغرافیایی میتوانند بزرگترین نقشها را در دفاع از آرمان ایفا کنند.
نسل دهه شصت، چه در قالب نوجوانانی که در عملیات خیبر حاضر شدند و چه در هیبت فرماندهان باتجربه، نشان داد که مسئولیت، سن و سال نمیشناسد. فرهنگ بسیجی زاوین، امروز در قالب کانونهای فرهنگی، انجمنهای مردمی و آیینهای مذهبی ادامه دارد؛ میراثی که نسل جدید را با خاطرات پیشینیان پیوند میزند.
ایثار اهالی این خطه تنها در روزهای جنگ معنا نیافته، بلکه در کمک به نیازمندان، ساخت مساجد و حفظ شعائر دینی پس از جنگ نیز ادامه داشته است. داستان شفای همسر رزمنده به برکت امام رضا (ع)، یادآور پیوند ناب میان مبارزه و توکل است؛ نشانهای که معنویت را بخشی جداییناپذیر از حماسه میداند.
وصیتنامههای شهدا، امروز همچون منشور اخلاقی نسل جوان عمل میکند؛ یادآور این نکته که حجاب، نماز و ایمان، پشتوانه هر حرکت اجتماعی است. حضور و نقشآفرینی لشکر ویژه شهدا، نمونهای از هماهنگی مردمی با ساختار نظامی بود؛ الگویی که در تاریخ نظامی ایران بهعنوان شاخص ایثار ثبت شده است.
زاوین، کردستان، خیبر و مشهد، در این روایت به یکدیگر گره خوردهاند؛ جغرافیایی سیال در دل حماسهای یکپارچه. ۱۰. آن یادآوری این خاطرات در هفته دفاع مقدس، نه صرفاً یک مراسم سالانه، که تجدید عهدی است با ارزشهایی که زاوین و لشکر ویژه شهدا به ایران هدیه کردند.