ماجرای قتل یک جوان پس از ایجاد مزاحمت برای یک زن | ایران مدلبز

ماجرای قتل یک جوان پس از ایجاد مزاحمت برای یک زن | ایران مدلبز
🔹شعار مجله سلامت و پزشکی ایران مدلبز🔹
⚕️ ایران مدلبز؛ پلی بین دانش پزشکی و زندگی روزمره ⚕️
Wednesday, 31 December , 2025
امروز : چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
سرخط اخبار پزشکی و سلامت ایران و جهان »
شناسه خبر : 82835
خانه » سلامت فرهنگی و اجتماعی تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱۴۰۴ - ۰:۱۱ | 6 بازدید | ارسال توسط :

ماجرای قتل یک جوان پس از ایجاد مزاحمت برای یک زن

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تسنیم، با چند نفر از دوستانم توی پارک نشسته بودیم. مزاحم یک زن شدیم که مقتول ما رو دید و. گزارش مرگ پسر جوانی در یکی از بیمارستان‌های شهرری، پرونده‌ای جنایی را پیش‌روی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار داد. بررسی‌ها نشان داد این جوان ساعاتی پیش […]

ماجرای قتل یک جوان پس از ایجاد مزاحمت برای یک زن

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تسنیم، با چند نفر از دوستانم توی پارک نشسته بودیم. مزاحم یک زن شدیم که مقتول ما رو دید و.

گزارش مرگ پسر جوانی در یکی از بیمارستان‌های شهرری، پرونده‌ای جنایی را پیش‌روی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار داد. بررسی‌ها نشان داد این جوان ساعاتی پیش از انتقال به بیمارستان، در جریان یک درگیری در پارکی در محدوده شهرری هدف ضربه چاقو قرار گرفته و به‌رغم تلاش کادر درمان، جان خود را از دست داده است.

تحقیقات تخصصی پلیس منجر به شناسایی و دستگیری عامل این درگیری مرگبار شد. متهم در بازجویی‌ها به وارد کردن ضربه چاقو اعتراف کرد و مدعی شد تصور نمی‌کرده این درگیری به مرگ طرف مقابل منجر شود. جسد مقتول برای معاینات تخصصی به پزشکی قانونی منتقل شده و متهم برای ادامه روند قضایی در اختیار پلیس قرار دارد. تحقیقات درباره ابعاد پنهان پرونده ادامه دارد.

– چه شد که با مقتول درگیر شدی؟

– با چند نفر از دوستانم توی پارک نشسته بودیم. مزاحم یک زن شدیم که مقتول ما رو دید و شروع کرد اعتراض کردن. مزاحمتی که برای زن جوان داشتم رنگ خون گرفت.

– بعدش چه اتفاقی افتاد؟

– بین ما مشاجره لفظی پیش اومد، ولی مردم وساطت کردن و دعوا خوابید. مقتول رفت خونه‌ش.

– پس چرا دوباره قرار درگیری گذاشتید؟

از طریق یکی از دوستان مشترک، شماره‌ش رو پیدا کردم. با هم تلفنی فحاشی کردیم و قرار گذاشتیم دوباره همدیگه رو ببینیم.

– روز حادثه چه شد؟

هر دومون به پارک اومدیم. درگیری شدید شد. من چاقو همراهم بود، توی دعوا یه ضربه زدم و فرار کردم.

-می‌دانستی ضربه مرگبار بوده است؟

– نه، فکر می‌کردم زنده می‌ماند؛ به همین دلیل نه از تهران خارج شدم و نه مخفی شدم.

– کی فهمیدی که او فوت کرده؟

– روز دستگیری. همون موقع فهمیدم یه نفر رو به قتل رسوندم.

– الان چه احساسی داری؟

– خیلی پشیمونم… کاش اون روز اصلاً درگیر نمی‌شدم.

✅ آیا این خبر پزشکی و سلامت برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط روابط عمومی ایران مدلبز منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا و خلاف قوانین جمهوری اسلامی باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.