امروز : سه شنبه, ۲۵ آذر , ۱۴۰۴
- سرمایهگذاری در پژوهش موجب کاهش مهاجرت دانشجویان میشود
- بارش شدید باران در پارسیان
- مومنی: مدیریت پسماند نیازمند تصمیمگیری منسجم و نگاه بلند مدت است
- یونسی: فاز اول طرحهای مدیریت پسماند در مازندران اجرایی شد
- هشدار مدیریت بحران خراسان جنوبی نسبت به وقوع سیلاب و لزوم همکاری مردم
- طرز تهیه پنکیک پرتقالی با یک طعم جدید و بی نظیر
- ژست بامزه سارای سریال پایتخت با حیوان خانگیاش+ عکس
- بهنوش بختیاری به پیشواز شب یلدا رفت+ عکس
- قیمت روز محصولات ایران خودرو و سایپا/ قیمت دنا پلاس، پژو ۲۰۷ و شاهین پلاس امروز دوشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۴ چقدر شد؟
- مقایسه قدرت خرید ایرانیها با مردم جهان | یک کارگر آمریکایی در ۲۱ ماه کرولای ۲۰۲۶ میخرد و یک ایرانی در ۴۲ سال!
- تسریع در اجرای مصوبات درمانی تأمین اجتماعی در کرمانشاه
- بیشترین مشکلات زوجین در اولین سال زندگی
- شیطنت کودکی یا اختلال بیشفعالی؟ مرز باریکی که آینده فرزندتان را میسازد
- گامی بزرگ برای درمان دقیق تر؛ ارتقای تشخیص های حین جراحی با دستگاه فروزن سکشن در بیمارستان امید
- افزایش شیوع بیماریهای تنفسی در آذربایجان غربی و تأکید معاون بهداشت بر رعایت اصول پیشگیری
- پژوهشگر برتر دانشگاه؛ پیشگام توسعه پژوهشهای بالینی در بیمارستان قائم (عج) مشهد
- کنترل بهموقع درد حاد، نقش کلیدی در پیشگیری از مزمن شدن درد دارد
- کاهش نسبی بروز آنفلوانزا در یزد/ هشدارها همچنان پابرجاست
چطور بعضی آدمها از بحرانهای زندگی قویتر بیرون میآیند؟
بحرانهای زندگی اجتناب ناپذیرند، اما نحوه مواجهه با آنها قابل یادگیری است. تفاوت افراد قویتر، نه در نداشتن درد، بلکه در داشتن ابزار روانی مناسب است. با آگاهی، حمایت تخصصی و گفتوگوی سالم با ذهن، میتوان از دل سختترین تجربهها نیز عبور کرد.
همه ما در مقطعی از زندگی با بحران روبهرو میشویم؛ از فقدان و شکستهای عاطفی گرفته تا فشارهای شغلی، مشکلات خانوادگی یا فرسودگی روانی. اما نکتهای که همیشه ذهن را درگیر میکند این است: چرا بعضی آدمها بعد از این بحرانها شکسته تر میشوند و بعضی دیگر، انگار قوی تر از قبل ادامه میدهند؟ پاسخ این تفاوت را باید در نحوهی مواجهه ذهن با بحرانها جست و جو کرد، نه در شانس یا قدرت ظاهری افراد.
بحران، نقطه شکست یا نقطه رشد؟
در روانشناسی، بحران به معنای پایان نیست؛ بلکه یک نقطه تغییر است. بحرانی که میتواند فرد را متوقف کند یا او را به مرحلهای تازه از خودآگاهی برساند.
افرادی که از بحرانها قوی تر بیرون میآیند، الزاماً زندگی آسان تری نداشتهاند؛ تفاوت آنها در پردازش روانی تجربههاست.
آنها به جای سرکوب احساسات، به شناخت و پذیرش آنها میپردازند. این مهارت، ذاتی نیست؛ آموختنی است.
تابآوری روانی؛ مهارتی که دیده نمیشود
تابآوری روانی (Resilience) یعنی توانایی بازگشت به تعادل بعد از فشارهای شدید روانی.
افراد تابآور:
- احساسات خود را انکار نمیکنند
- شکست را بخشی از مسیر میدانند
- از کمک گرفتن نمیترسند
- و معنای شخصی برای رنج خود پیدا میکنند
مطالعات روانشناسی نشان میدهد تابآوری نه یک ویژگی ثابت، بلکه نتیجهی آگاهی ذهنی، تجربه و حمایت تخصصی است.
نقش ذهن در عبور از بحرانهای زندگی
بحرانها ابتدا در ذهن معنا پیدا میکنند. دو نفر ممکن است تجربهای مشابه داشته باشند، اما برداشت ذهنی کاملاً متفاوتی از آن بسازند.
ذهنی که آموزش دیده باشد:
- افکار فاجعهساز را شناسایی میکند
- بین «واقعیت» و «تفسیر» تفاوت قائل میشود
- و از گرفتارشدن در چرخه اضطراب جلوگیری میکند
در این مرحله، همراهی یک متخصص روانشناسی میتواند مسیر عبور از بحران را کوتاهتر و امنتر کند.
🔹 «بسیاری از افراد با کمک روانشناس، توانستهاند نگاه خود به بحران را بازسازی کنند.»
چرا بعضی افراد در بحران تنها میمانند؟
یکی از عوامل تضعیفکننده در بحرانها، انزوای روانی است.
باورهای اشتباهی مثل:
- «باید خودم از پسش بربیام»
- «کمک گرفتن نشانه ضعف است»
- «کسی منو درک نمیکنه»
باعث میشود فرد، فشار را بهتنهایی تحمل کند. این انزوا میتواند بحران را عمیقتر و طولانیتر کند. در حالی که تحقیقات نشان میدهد حمایت روانی حرفهای، احتمال فرسودگی و افسردگی پس از بحران را بهشدت کاهش میدهد.
بحرانهای حل نشده چگونه به مشکلات مزمن تبدیل میشوند؟
بحرانی که بهدرستی پردازش نشود، از بین نمیرود؛ فقط شکلش عوض میشود.
ممکن است به صورت:
- اضطراب مداوم
- خشم پنهان
- مشکلات خواب
- یا فرسودگی روانی ظاهر شود
در چنین شرایطی، فرد تصور میکند بحران تمام شده، اما اثر آن همچنان در زندگی روزمره حضور دارد. درمان روانشناختی کمک میکند این گرههای پنهان شناسایی و باز شوند.
گفتوگو با ذهن؛ نقطه آغاز قدرت درونی
افرادی که از بحرانها قویتر بیرون میآیند، یاد گرفتهاند با ذهن خود گفتوگو کنند، نه بجنگند.
آنها:
- احساساتشان را نامگذاری میکنند
- افکار منفی را به چالش میکشند
- و بهجای فرار، با تجربه روبهرو میشوند
این مهارتها معمولاً در جلسات رواندرمانی و مشاوره تخصصی آموزش داده میشوند؛ جایی که فرد بدون قضاوت، شنیده میشود.
نقش روانشناس در بازسازی پس از بحران
روانشناس کمک میکند بحران به فرصتی برای رشد تبدیل شود.
در جلسات مشاوره:
- الگوهای فکری ناکارآمد شناسایی میشوند
- احساسات سرکوبشده فرصت بیان پیدا میکنند
- و فرد یاد میگیرد چگونه دوباره به زندگی اعتماد کند
این فرآیند، نهتنها به عبور از بحران فعلی کمک میکند، بلکه آمادگی روانی برای بحرانهای آینده را نیز افزایش میدهد.
مهرآفرین؛ همراهی تخصصی در مسیر عبور از بحران
کلینیک روانشناسی و مشاوره مهرآفرین با رویکردی علمی و انسانمحور، به افراد کمک میکند بحرانهای زندگی را بهتر بفهمند و از آن عبور کنند.
در این مجموعه، خدماتی مانند رواندرمانی فردی، مشاوره خانواده، زوجدرمانی، درمان اضطراب و افسردگی و مشاوره تخصصی ارائه میشود.
قویتر بیرون آمدن، یعنی متفاوت دیدن
قویتر شدن بعد از بحران به معنای بیدرد شدن نیست؛
به معنای آگاهتر شدن است.
کسانی که این مسیر را طی کردهاند، یاد گرفتهاند:
- احساسات خود را دشمن ندانند
- کمک گرفتن را ارزش بدانند
- و از بحران، معنا بسازند
این همان نقطهای است که رنج، به رشد تبدیل میشود.
نتیجه گیری
بحرانهای زندگی اجتنابناپذیرند، اما نحوه مواجهه با آنها قابل یادگیری است. تفاوت افراد قویتر، نه در نداشتن درد، بلکه در داشتن ابزار روانی مناسب است. با آگاهی، حمایت تخصصی و گفتوگوی سالم با ذهن، میتوان از دل سختترین تجربهها نیز عبور کرد.
مجموعهای تخصصی در حوزه سلامت روان که با بهرهگیری از روانشناسان مجرب، خدماتی مانند رواندرمانی فردی، مشاوره خانواده، زوجدرمانی و درمان اختلالات روانی را ارائه میدهد.
مهرآفرین همراه افرادی است که میخواهند از بحرانها عبور کنند و به تعادل روانی پایدار برسند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط روابط عمومی ایران مدلبز منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا و خلاف قوانین جمهوری اسلامی باشد منتشر نخواهد شد.
- لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.


سؤال من اینه که از کجا بفهمیم بحرانی که ازش عبور کردیم واقعاً پردازش شده و حل شده، یا فقط سرکوبش کردیم و اثرش بعداً به شکل اضطراب و فرسودگی برمیگرده؟
نشانهی اصلی تفاوت این دو حالت، تغییر کیفیت تجربهی درونی است، نه صرفاً گذشت زمان. اگر بحران پردازش شده باشد، یادآوری آن لزوماً با آشفتگی شدید، خشم حلنشده یا اضطراب بدنی همراه نیست؛ فرد میتواند دربارهاش فکر کند، حرف بزند و حتی از آن معنا استخراج کند. اما اگر فقط سرکوب شده باشد، معمولاً خودش را به شکل نشانههای غیرمستقیم نشان میدهد؛ مثل بیقراری مداوم، مشکلات خواب، حساسیت هیجانی بالا یا واکنشهای شدید به موقعیتهای مشابه.
همانطور که متن اشاره میکند، گفتوگو با ذهن و کمک تخصصی روانشناس دقیقاً برای تشخیص همین مرز ظریف است؛ جایی که فرد بفهمد «تمام شدن بحران» لزوماً به معنای «حل شدن آن» نیست.