گفتمان امید از زبان استاد پیشکسوت آنکولوژی؛ از مبارزه شخصی با سرطان، تا تأسیس بنیادهای پیشگیری | ایران مدلبز

گفتمان امید از زبان استاد پیشکسوت آنکولوژی؛ از مبارزه شخصی با سرطان، تا تأسیس بنیادهای پیشگیری | ایران مدلبز
🔹شعار مجله سلامت و پزشکی ایران مدلبز🔹
⚕️ ایران مدلبز؛ پلی بین دانش پزشکی و زندگی روزمره ⚕️
Tuesday, 23 September , 2025
افزونه جلالی را نصب کنید.
سرخط اخبار پزشکی و سلامت ایران و جهان »
شناسه خبر : 55978
خانه » اخبار نظام سلامت تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۲ | 4 بازدید | ارسال توسط :

گفتمان امید از زبان استاد پیشکسوت آنکولوژی؛ از مبارزه شخصی با سرطان، تا تأسیس بنیادهای پیشگیری

سرطان، بیماری است که نمی‌توان با ترس از سد آن عبور کرد؛ بلکه لازم است با قدرت ایمان و امید، در برابر آن ظاهر شویم، این پیام روشن دکتر غلامحسین نوفرستی، استاد پیشکسوت دانشگاه و یکی از برجسته‌ترین متخصصان آنکولوژی ایران است که خود با سرطان ریه مبارزه کرده و اکنون نه‌تنها درمانگر بیماران سرطانی […]

گفتمان امید از زبان استاد پیشکسوت آنکولوژی؛ از مبارزه شخصی با سرطان، تا تأسیس بنیادهای پیشگیری

سرطان، بیماری است که نمی‌توان با ترس از سد آن عبور کرد؛ بلکه لازم است با قدرت ایمان و امید، در برابر آن ظاهر شویم، این پیام روشن دکتر غلامحسین نوفرستی، استاد پیشکسوت دانشگاه و یکی از برجسته‌ترین متخصصان آنکولوژی ایران است که خود با سرطان ریه مبارزه کرده و اکنون نه‌تنها درمانگر بیماران سرطانی است، بلکه با تجربه زیسته خود، راهنمایی برای امیدواری و مقاومت بیماران در برابر این دشمن به ظاهر شکست ناپذیر است. پایگاه خبری وب دا، با افتخار پای گفتگویی صمیمی با این استاد صاحب سبک و پزشک متبحّر نشسته تا بشنود از روزهای پرامید ایشان در مبارزه با سرطان ریه و مسیر پرفراز و فرودی که در طول سالهای اخیر برای حمایت از بیماران سرطانی و درمان آنها طی کرده است؛

وب دا: استاد ارجمند جناب آقای دکتر نوفرستی، ضمن عرض خیر مقدم؛ لطفا در آغاز صحبت، مختصری از بیوگرافی و مسیر تحصیلی و شغلی خود بفرمایید؟

با سلام و تشکر از دعوت شما. بنده غلامحسین نوفرستی، متولد پنجم شهریور ماه ۱۳۳۴ در فریمان هستم. پدرم متولد بیرجند و مادرم نیز اهل همین شهر بودند. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در فریمان گذراندم و در دوران دبیرستان، ابتدا به فکر افسر شدن بودم، اما علاقه به طبابت و تأثیر معلمان و همچنین مطالعه زندگی شخصیت‌های بزرگی چون آلبرت شوایتسر، ابن‌سینا و رازی، مرا به سمت پزشکی سوق داد.

پس از اتمام دبیرستان، در کنکور اول قبول نشدم، اما پس از گذراندن دوره سربازی، در آزمون اعزام دانشجو به خارج پذیرفته شدم و راهی هندوستان شدم. دوره پیش‌پزشکی و پزشکی عمومی را در دانشگاه حیدرآباد گذراندم. پس از بازگشت به ایران و گذراندن دوره اجباری سربازی در اهواز، در رشته تخصصی رادیوآنکولوژی در بیمارستان امید مشهد پذیرفته شدم و از سال ۱۳۷۰ تا زمان بازنشستگی، افتخار خدمت در این مرکز را داشتم.

وب دا: در طول دوران فعالیت حرفه‌ای خود، چه فعالیت‌های پژوهشی و آموزشی برجسته‌ای داشتید؟

من در کنار درمان بیماران، با همکارانم در بیمارستان امید مقالات پژوهشی متعددی را منتشر کردیم. همچنین در ترجمه کتاب مهمی درباره علل سرطان با اساتید برجسته همکاری داشتم. با توجه به کمبود متخصص و حجم بالای کار، فرصت تحقیق گسترده کمتر بود، اما سعی کردم با ایجاد موزه‌های پاتولوژی و رادیولوژی در بیمارستان امید، آموزش را برای دانشجویان ملموس‌تر کنم. نگهداری نمونه‌های جراحی و کلیشه‌های تشخیصی با رعایت مشخصات بیماران، به دانشجویان کمک می‌کرد تا با موارد واقعی روبرو شوند و بهتر بیاموزند. در کنفرانس‌های ملی و بین‌المللی نیز فعال بودم و حتی دبیر اجرایی یکی از کنفرانس‌های جامعه جراحان در تهران بودم.

وب دا: شما جزو اولین پزشکان متخصصی بودید که خود با بیماری سرطان درگیر شدید. لطفاً از این تجربه شخصی و روند درمانتان بفرمایید؟

بله، در سال ۱۳۹۸ بود که ابتدا با مشکل مختصر قلبی و تنگی نفس مواجه شدم. پس از بررسی‌ها، متوجه وجود توده‌ای در ریه راستم شدم. در رشته ما، توده غالباً مترادف تومور سرطانی است و این خبر بسیار ناگوار بود. اما سعی کردم روحیه‌ام را حفظ کنم. تشخیص قطعی سرطان ریه داده شد. جراحی شدم و چهار دوره شیمی‌درمانی را پشت سر گذاشتم. متأسفانه، بیماری متاستاز داد و به استخوان پایم گسترش یافت. این آغاز فصل جدیدی از درد و مبارزه بود. پروتز پایم دو بار شکست؛ بار اول تشخیص داده نشد و عضله پاره شد، بار دوم دچار عفونت شد و ناچار به قطع پا شدم. پس از مدتی، پروتز جدیدی کار گذاشته شد. اکنون پنج، شش سال از تشخیص اولیه می‌گذرد، همچنان متاستازهایی در ریه دارم و سال گذشته ریه‌ام آب آورد، اما به لطف خداوند، زنده‌ام و به کارم ادامه می‌دهم.

وب دا: این تجربه شخصی چگونه بر رویکرد شما در قبال بیماران و نحوه درمانشان تأثیر گذاشت؟

این بیماری، در واقع برای من یک توفیق بود. وقتی بیماری با چهره‌ای غمگین به من مراجعه می‌کرد و می‌گفت دکتر، من ناراحتم، به او می‌گفتم: «عزیزم، من خودم سرطان دارم، آن هم سرطان ریه که از بدترین انواع آن است و با وجود این، همچنان زندگی می‌کنم.» کتاب خاطراتم را به مطب می‌آوردم و به بیماران نشان می‌دادم تا بدانند پزشکشان نیز با این بیماری دست و پنجه نرم کرده و امیدش را از دست نداده است. این ارتباط، حس تنهایی را از آن‌ها می‌گرفت و برای من بزرگترین افتخار بود.

وب دا: علاوه بر فعالیت‌های پزشکی، شما چندین کتاب نیز نوشته‌اید. موضوع این کتاب‌ها چیست و انگیزه شما برای قلم زدن چه بود؟

قبل از بیماری، کتاب‌هایم را منتشر نکرده بودم، اما پس از درگیر شدن با سرطان، احساس کردم باید این تجربیات و یافته‌هایم را با جامعه در میان بگذارم. کتاب‌هایی در موضوعات مختلف نوشته‌ام؛ از جمله “تحقیق شیطانی” درباره سیاست و انقلاب، “روزه بر روزه است” در مورد روزه و ارتباط آن با مقاومت، “مسجد” پیرامون جایگاه مسجد در جامعه، “مسیح علیه السلام را نرنجانیم” در نقد ناعادلی‌های جهانی، “مزد من این نبود” برای تقویت روحیه بیماران سرطان پستان، و “ریزش مو” که به چالش‌های روانی بیماران سرطانی، به‌ویژه زنان، و نحوه مقابله با نگاه جامعه می‌پردازد. در نوشتن این کتاب‌ها، همکاری نزدیکی با دخترم، که روانشناس بالینی هستند، داشتم که از ایشان صمیمانه سپاسگزارم.

وب دا: اکنون که بازنشسته شده‌اید، کجا فعالیت دارید ؟

پس از بازنشستگی از بیمارستان امید در سال ۱۳۹۹، فعالیت خود را در انجمن خیریه حمایت از بیماران سرطانی در بیمارستان ناظران و مرکز رادیوتراپی انکولوژی رضا (ع) ادامه دادم. همچنین سه روز در هفته در مطبم به ویزیت بیماران می‌پردازم و برای هر بیمار جدید، وقت کافی می‌گذارم تا آرامش یابند و بدانند که سرطان به معنای پایان زندگی نیست.

وب دا: استاد دارای چند فرزند هستید؟

من سه فرزند دارم: پسر بزرگم دانشجوی دکترای مهندسی کشاورزی است، دخترم کارشناس ارشد روانشناسی بالینی است و همکار من در نگارش کتاب‌ها محسوب می‌شود، و پسر کوچکم در حال حاضر دانشجوی دکترای کامپیوتر در آمریکاست.

وب دا: برنامه‌های شما در زمینه پیشگیری و آگاهی‌بخشی به بانوان چگونه بوده است؟

با همکاری دانشگاه و مرکز بهداشت، “بنیاد سپند” را راه‌اندازی کردیم که با مدیریت بانوان، در محله‌های فقیرنشین، زندان‌ها و مناطق حاشیه‌ای فعالیت می‌کند و بانوان را در زمینه غربالگری و آموزش سرطان آگاه می‌سازد. در حال حاضر، ۵۳ مرکز بهداشتی در سراسر کشور با این بنیاد همکاری دارند. این یک جنبش خودجوش و زیربنایی است که توسط خود بانوان اداره می‌شود.

وب دا: در پایان، پیام نهایی شما به مردم، به‌ویژه کسانی که از کلمه “سرطان” می‌ترسند، چیست؟

پیام من این است: به هیچ وجه از سرطان نترسید. اگر علائم هشداری مانند توده جدید، تغییر خال، خون در ادرار یا مدفوع، یبوست یا اسهال مداوم، یا نامنظم شدن عادت ماهیانه را مشاهده کردید، آن‌ها را جدی بگیرید، اما لزوماً به معنای سرطان نیستند؛ بلکه صرفاً نیاز به مشاوره پزشکی را نشان می‌دهند. اگر بیمار شدید، ناامید نشوید. مسائل اعتقادی و ایمان، کمک بزرگی است؛ کسانی که ایمان دارند، حتی درد را با شکرگزاری می‌پذیرند. مرگ حق است و بهتر است با عزت و روحیه‌ای بالا به سوی خدا حرکت کنیم. در صورت احساس غم یا اضطراب، از روانپزشک کمک بگیرید؛ این یک بحران است که با مشاوره و دارو قابل درمان است و به معنای دیوانگی نیست.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط روابط عمومی ایران مدلبز منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا و خلاف قوانین جمهوری اسلامی باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.