امروز : پنج شنبه, ۲۳ مرداد , ۱۴۰۴
- همهچیز درباره مهرالمثل: از تعریف تا اجرا
- میکاپ مینیمال برای روزهای پرکار؛ سریع، سبک و جذاب
- ترافیک سنگین شبانگاهی خیابانهای کربلا و بازگشت مسافران به سمت مرزها
- اتوبوس آمبولانس برای نخستینبار در میدان حرم ری مستقر میشود
- محدودیتهای ترافیکی ویژه پیادهروی جاماندگان اربعین در سنندج اعلام شد
- حریق ۳۰۰۰ مترمربعی در منطقه پیرعلی ده خشکبیجار مهار شد
- خدمت به زائران اباعبدالله الحسین در مسیر نجف کربلا
- پیادهروی زائران اربعین از جوار مرقد دو طفلان مسلم
- بیش از ۱۰ هزار ویزیت در درمانگاه هلالاحمر استان مرکزی طی هشت روز اخیر
- مهار آتشسوزی روستای «برقرو» سنندج؛ ۱۰۰ هکتار عرصه طبیعی طعمه حریق شد
- استاندار قم خواستار تحول در برنامههای فرهنگی و هنری شد
- دو کاراتهکای قمی در رقابتهای جهانی «مسترز کاپ» روسیه حاضر میشوند
- پیاده روی زائران از مسیر مسیب به کربلا
- تکمیل مجموعه ورزشی ولایت بروجرد با ترکیب منابع نقدی و مولدسازی
- گزارش میدانی خبرنگار مهر از شرایط آب هوایی مرز مهران
- تکمیل فاز یک مجموعه ورزشی ولایت بروجرد تا بهمن ماه
- موج سنگین بازگشت زائران اربعین در مرز شلمچه
- تشکیل کمیتههای تخصصی اندیشهورزان گردشگری استان بوشهر
پرسنل اورژانس انگار خطر را نمیدیدند
لطفاً خودتان را معرفی کنید و از روز حمله رژیم صهیونیستی به مرکزی در نزدیکی پایگاه خودتان بگویید؟ من میرمحمد شاکر هستم تکنسین اورژانس پایگاه اورژانس ۱۱۵ کرج که باید بگویم روز حمله دشمن صهیونیستی به مرکزی نزدیک پایگاه ما واقعا این اتفاق و آن مأموریت برای من غیرقابل باور بود. آن روز به همراه […]


لطفاً خودتان را معرفی کنید و از روز حمله رژیم صهیونیستی به مرکزی در نزدیکی پایگاه خودتان بگویید؟ من میرمحمد شاکر هستم تکنسین اورژانس پایگاه اورژانس ۱۱۵ کرج که باید بگویم روز حمله دشمن صهیونیستی به مرکزی نزدیک پایگاه ما واقعا این اتفاق و آن مأموریت برای من غیرقابل باور بود. آن روز به همراه سه نفر از همکارانم شیفت بودیم و با شنیدن صدای مهیب سه انفجار که گویی کاملا نزدیک ما بود در لحظه بیاراده فقط روی زمین دراز کشیدیم. ما بعد از چند ثانیه میدانستیم حملهای شدید در نزدیکی ما رخ داده و حتماً چنین حمله ای مصدومان و مجروحان زیادی هم خواهد داشت. تنها کاری که کردیم این بود که به سرعت تجهیزات کافی برداشتیم و علاوه بر آمبولانس من به اتفاق همکارم که شیفت کاریش تمام شده بود اما با ما همراه شد با موتورولانس به سمت محل حمله حرکت کردیم. خیایانی که در نزدیکی محل حمله بود پر از آوار ساختمانها، سنگ و آجر و شیشه و… ناشی از انفجار بود و مردم حاضر در محل این موانع را برای باز شدن راه آمبولانس برمی داشتند که ما بتوانیم به محله حادثه برویم.
واقعا آن روز تجربهای بسیار تلخ و دردناک برایم بود. آن صداهایی که هر لحظه بهم میگفتند آقا یکی اینجا مصدوم شده و خونریزی داره، یا یکی دیگر میگفت آقا یکی اینجا حالش خوب نیست، و بعدی فریاد میزد آقا یکی اینجا خونریزی داره همه این صداها هنوز توی گوشم زنگ میزند. آن لحظات فقط توان و قدرت و سرعتم چندین برابر شده بود تا بتوانم بیشتر کمک کنم. با وجود اینکه شرایط و فضا کاملاً ناامن بود ولی همکارانم در اورژانس واقعا انگار خطر را نمیدیدند و فقط به فکر نجات جان مصدومان و هموطنان خود بودند. من هم آن روز در کنار دهها نیروی اورژانس حاضر در صحنه تنها به وظیفه خودم عمل کردم و از این کارم آرامش قلبی و درونی دارم که در لحظهای که باید در صحنه میبودم، حضور داشتم و به کشورم و مردم کشورم خدمت کردم.
چه چیزی باعت میشود شما به دل حادثه بروید و آن لحظه فقط به فکر نجات دادن انسانها باشید؟ من و همکارانم که در اورژانس مشغول هستیم با این روحیه خاص بزرگ شدیم و کمک و امداد رسانی را بخشی از زندگی و وجود خود میدانیم. شاید هر کسی در آن شرایط، احساس ترس و مراقبت از خود غریزی داشته باشد و این عجیب نیست ولی به سبب کاری که انجام میدهیم این احساس باید در ما کمتر باشد و یا اینکه کنترل شده باشد وگرنه نمیتوان این کار را ادامه داد و واقعا در آن لحظات تنها به کمک کردن به هموطنانم فکر میکردم.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط روابط عمومی ایران مدلبز منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا و خلاف قوانین جمهوری اسلامی باشد منتشر نخواهد شد.
- لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.