افزونه جلالی را نصب کنید.
- بورد پرستاری اگر متوجه تصمیم اشتباه شود، اصلاح میکند
- کارزار اعتراض به پذیرش دانشجوی پرستاری در مراکز غیر انتفاعی
- پیام تبریک رئیسکل سازمان نظام پرستاری بهمناسبت آغاز سال تحصیلی جدید
- رفع خشکی و شکنندگی مو با روغن آرگان
- بیوگرافی ستایش دهقان؛ از کودکی تا درخشش در سینما و تلویزیون
- معدومسازی ۲۰۰ کیلوگرم فرآورده خام دامی ناسالم در رودان
- ۱۲۰۰ راس دام سبک در دلگان واکسینه شدند
- خرید تجمیعی به مدیریت دارو کمک می کند
- ردپای برخی ذینفعان در تجویز و مصرف غیرمنطقی دارو
- برگزاری جشنواره اقوام در گرمسار؛ فرصتی برای جذب گردشگر
- امیری: کارگاه توانمندسازی فعالان گردشگری در چابهار برگزار می شود
- مکملهای تقویتی برای زنبورهای عسل: راهکاری برای تقویت کندوها
- بهای سنگین شکلاتی شدن پوست!
- لکههای قرمز کف پا؛ نشانه چیست و چگونه برطرف میشود؟
- یافتههای علمی جدید درباره نقش تغذیه در رشد قدی کودکان
- برگزاری جلسه بررسی اسناد پزشکی میان دانشکده علوم پزشکی تربتجام و تأمین اجتماعی خراسان رضوی
- سرویس فوق تخصصی سم شناسی و مسمومیت به بیمارستان سجادیه اضافه شد
- پیگیری قاطع پلیس درخصوص ضرب و شتم یک پزشک در استان
جدال بر سر قصاص در پرونده قتل مدرسه
پسری که در یک درگیری شبانه مرتکب قتل شده است، در دادگاه جزئیاتی از زندگی دردناکش را بازگو کرد و خواستار بخشش شد.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اعتمادآنلاین، متهم پسری جوان است که در جنوب تهران با دو مرد جوان درگیر شد و هر دوی آنها را با چاقو زد. یکی از دو مرد به نام سینا در اثر شدت جراحت جانش را از دست داد. ماموران دختر جوان به نام ملیکا را مورد بازجویی قرار دادند. این دختر گفت ضارب پسرعمویش به نام مهران است که با موتور به مسعود حمله کرد و بعد هم او را با چاقو زد. این دختر گفت دوست مهران هم همراهش بود. ماموران مهران و دوستش، سیاوش، را شناسایی و بازداشت کردند. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در جلسه رسیدگی، اولیای دم مقتول درخواست قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من قصد کشتن مقتول را نداشتم. فقط میخواستم از دخترعمویم مراقبت کنم. آن روز مشروب خورده بودم و جلوی در ایستاده بودم که دیدم یک ماشین شاسیبلند مقابل خانه عمویم آمد و دخترعمویم ملیکا را سوار کرد و راه افتاد. من مسعود را میشناختم و میدانستم آدم درستی نیست و برای ملیکا مشکل ایجاد میکند. متهم گفت: همان موقع موتور یکی از دوستانم را گرفتم و مسعود و ملیکا را تعقیب کردم. وسط راه دوستم را دیدم و به او گفتم برای نجات میلکا میروم. دوستم همراهم آمد. چاقو را از من گرفت و گفت تو فقط صحبت کن و یک وقتی درگیر نشو که اتفاقی بیفتد. پشت چراغ قرمز که رسیدیم، به معسود گفتم ملیکا را پیاده کن. گفت پیاده نمیکنم. جروبحث کردیم و مسعود از ماشین پیاده شد و من را زد. ما درگیر شدیم و من هم چاقو را از دوستم گرفتم و به گردن مسعود زدم.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط روابط عمومی ایران مدلبز منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا و خلاف قوانین جمهوری اسلامی باشد منتشر نخواهد شد.
- لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.